بدیهی است که اخلاق وب باید در درجه اول ماهیت رفتاری داشته باشد. وظیفة آن این است که بهعنوان ابزاری برای تصمیمگیری در شرایط سخت اخلاقی عمل کند. بااینحال تا زمانی که اخلاق وب تنها بهعنوان یکی از مکانیسمهای خودتنظیمی هنجاری اینترنت، مبتنی بر اخلاقِ خودانگیختهی فضای مجازی[۱] درنظر گرفته شود، فاقد مقیاسی قاطع[۲] برای ارزیابی این رفتار و درنتیجه تغییر آن است؛ بنابراین، اخلاق وب نیازمند یک توجیه فلسفی و نظری با استفاده از روششناسی اخلاقی سنتی است که باید به آن کمک کند تا از ذهنیتگرایی جلوگیری کند. درعینحال، دو اصل متداول در ساخت استدلال اخلاقی، یعنی اصول فایدهگرایانه و ریشهشناختی[۳]، در تحلیل ارتباطات اینترنتی با مشکلات بزرگی روبهرو میشوند.
بنابراین، همانطور که میدانیم نظریههای اخلاقی فایدهگرایانه بر امکانپذیری عملی رفتار در جهت دستیابی به خیر اجتماعی تمرکز میکنند و اعمالی را که بیشترین سود را برای بیشترین افراد به ارمغان میآورد، توجیه اخلاقی میکنند. با وجود این، بهعنوان یک قاعده، هر اقدامی دارای پیامدهای مثبت و منفی است که پیشبینی بسیاری از آنها از قبل غیرممکن است و حتی غیرممکن است که بتوان آنها را ارزیابی کرد. بیطرف ماندن در تعیین اینکه کدام منافع باید به خطر بیفتد، حتی دشوارتر است. اگر چنین باشد اجرای «اصل حداکثر منفعت[۴]»که مبنای سودگرایی[۵] است، بهعنوان معیار ارزشیابی اخلاقی نتایج بسیار تقریبی و غیرقابلاعتمادی را بهدست میدهد، به این معنی که نمیتواند ادعای عینی داشته باشد.
در فضای مجازی، ذهنیتگرایی[۶] رویکرد فایدهگرایانة حادی است. پیچیدگی محیط اطلاعاتیِ در حال تغییر، اغلب پیشبینی میزان پیامدهای فوری و دورِ یک عمل فردی را غیرممکن میکند و ماهیت مجازی این عمل، حداقل بهصورت ذهنی وضعیت اخلاقی آن را تغییر میدهد. این مسئله به دلیل آن است که افراد در تعامل در یک محیط مجازی تمایل دارند فقط آن دسته از اقداماتی را غیراخلاقی در نظر بگیرند که بر اشیاء فیزیکی و محسوس تأثیر میگذارند و به نتیجهای منجر میشوند که بهراحتی قابلمشاهده است. بااینحال، ماهیت غیرمادی اطلاعات این احساس گمراهکننده را ایجاد میکند که همة چیزهایی که در فضای اطلاعاتی اتفاق میافتد گویی برای «سرگرمی» اتفاق میافتد، بدون اینکه هیچ تأثیری بر واقعیت داشته باشد. بهاینترتیب، عمل در فضای مجازی بهطور ذهنی متفاوت از همان عمل در دنیای «واقعی» درک میشود و ازاینرو یک فرد اغلب نمیتواند بهاندازة کافی پیامدهای اعمال خود را ارزیابی کند.
علاوه بر این، بسیاری از اقدامات انجامشده در فضای مجازی در واقع هیچ اثر مشهودی ایجاد نمیکند و موجب میشود افراد نهتنها مجازات نشوند، بلکه اغلب حتی موردتوجه هم قرار نگیرند و از این نظر پیامدی مصون بمانند. این در حالیست که میلیونها کاربر بدون آمادگی را تحت تأثیر قرار داده و همچنان تحت تأثیر قرار میدهند؛ از کودک ساده و بیگناه گرفته تا بزرگسالان که اهداف بسیار خاصی دارند. بنابراین، استفاده از رویکرد ارزیابی نتایج یک عمل و ارزیابینکردن انگیزههای آن عمل، معنای خود را از دست میدهد و در واقع هیچ اثر قابلمشاهدهای ایجاد نمیکند که به افراد بدخواه اجازه میدهد نهتنها بدون مجازات بمانند بلکه اغلب حتی به لحاظ پیامدهای اعمال خود نیز در یادها نمیمانند، انگار که وجود ندارند.
برخلاف نظریههای فایدهگرا، نظریههای علم وظایف اخلاقی[۷]، اهمیت ویژهای برای قواعد رسمی جهانی تعامل، صرفنظر از نتیجه انطباق آنها در یک موقعیت خاص قائل هستند. این قواعد که در قالب قوانین اخلاقی جهانی تعریفشدهاند و معروفترین آنها «قاعده طلایی اخلاق[۸]» و «امر قطعی[۹]» هستند، بهعنوان پیشنیاز برای ظهور نسخههای خاص زیربنای اخلاق هنجاری عمل میکنند. ماهیت مطلق الزامات اخلاقی ارائهشده توسط نظریههای علم وظایف اخلاقی که بر عدم پذیرش انحراف از الزامات اخلاقی اصرار میورزند، گاهی اوقات با سختگیری همراه است و با عمل واقعی تعامل بین ذهنی که معمولاً یک امر عقلانی و – در اینترنت – است، متضاد میشود. از سوی دیگر، رویکرد علم وظایف اخلاقی باید بتواند به معیارهای اخلاقی، ماهیتی جهانی و الزامآور بدهد.
چهار نکته از اخلاق اطلاعاتی، بهعنوان گامهای بنیادین علم وظایف اخلاقی حاکم بر حوزة ارتباطات مجازی در نظر گرفته میشود: اصل حریم خصوصی، اصل دسترسی، اصل مصونیت مالکیت خصوصی و اصل صحت اطلاعات.[۱۰] همانطور که میتوان استنباط کرد، موارد فوق اصول ترجیحی لیبرالیسم هستند(حداقل سه اصل اول) و کاملاً با روح ایدئولوژیک وب سازگارند. علاوه براین، رویکردی در اخلاق وب رایج شده است که احترام به حقوق بشر را بهعنوان اصلیترین اصل وظایفِ اخلاقیِ ارتباطاتِ مجازی میداند. این حقوق اخلاقیِ سلبناپذیر به این دلیل وجود دارند که انسان موجودی باهوش و شایستة احترام است و نشاندهندة ارزش ذاتی او است و شکل دیگری از مقولهای است که میگوید انسان بهخودیخود یک هدف است. حقوق بشر مهمترین الگوهای رفتاری را که باید در رابطه با انسانها اعمال شود، ثبت میکند. حقوق اساسی اخلاقی مربوط به حوزة اطلاعات شامل حق دریافت اطلاعات، حق ابراز عقیده و حق حفظ حریم خصوصی[۱۱] است.
درعینحال در فرآیند ارتباطات مجازی، موقعیتهایی که در آن حقوق و تعهدات اخلاقی مختلف با هم تضاد پیدا میکنند، غیرمعمول نیست. مثلاً بین آزادی بیان و تمایل به حمایت از اخلاق خردسالان، بین مصونیت زندگی خصوصی و حق امنیت جامعه، بین حق مالکیت خصوصی و اصل دسترسی به اطلاعات و غیره تناقض وجود دارد.
در اینجا ظریفترین دوراهیهای اخلاقی مطرح میشود که نشان میدهد اخلاق وب را نمیتوان به مجموعهای از چند قواعد جهانی که در هر موقعیتی قابل اعمال است تقلیل داد. بلکه اخلاق وب شامل قوانین متناقضی است که باید با هم هماهنگ و متعادل شوند. این تناقضات امکانپذیری یک رویکرد کاملاً ریشهشناختی را که بیانگر چیزی در مورد تضاد تعهدات اخلاقی نیست، تضعیف میکند.
مفهوم مکتب آلمانی «اخلاق گفتمان[۱۲]» برای غلبه بر کاستیهای دو رویکرد قبلی فراخوانده شده است. اخلاق گفتمانی از یکسو قواعد رسمی جهانی را وضع میکند که به برکت آن قواعد اخلاقی قابلاثبات است. این امر مستلزم آن است که عواقب احتمالی معرفی چنین قواعدی را در نظر بگیرد تا بتوان شکاف بین اخلاق از منظر علم وظایف اخلاقی و اخلاق پیامدی را پر کرده و درنتیجه اصل وظیفه را با اصل مسئولیت ترکیب کند.
درعینحال، اصل راهنمای اخلاق گفتمانی «رضایت عقلانی» بهطور ضمنی فرض میکند که هر فردی که برای دستیابی به درک متقابل وارد ارتباط میشود، نمیتواند همان حقوقی را که ادعا میکند به دیگر ارتباطدهندهها اعطا نکند، در نتیجه همة افراد را به صورت برابر به رسمیت میشناسد. به همین دلیل، اختلافات ذینفعان باید منحصراً به روش استدلالی رفع شود. از این نظر، اخلاق گفتمانی این امکان را فراهم میکند که نهتنها روش دستیابی به توافق در مورد مسائل اخلاقی را توصیف کند، بلکه به استخراج معیارهای عدالت و برابری جهانی نیز بپردازد و فقط بهعنوان قواعد رفتاری صرف نباشد.
ماهیت اساساً گفتوگومحور اخلاق گفتمان، آن را برای تحلیل اخلاقی و فلسفی فرآیندهای ارتباطی مدرن (ازجمله فرآیندهایی که رایانهها در آن واسطه میشوند) مناسبتر میسازد. زیرا از یکسو میتوان از اصل بنیادین آن برای توصیف «وضعیت ارتباط ایدهآل» استفاده کرد؛ بنابراین یک معیار اخلاقی ایجاد میکند که هر گفتمان عملی باید به آن گرایش داشته باشد. از سوی دیگر، خود معیاری برای ارزیابی اخلاقی این گفتمان است. به لطف این مکتب، اخلاق گفتمانی را میتوان بهعنوان یک ابزار جهانی ارتباط در نظر گرفت که میتواند (و باید) برای همة افرادی که در موقعیت تضاد منافع در تعامل هستند، صرفنظر از محیطی که تعامل آنها در آن صورت میگیرد، اعمال شود؛ بنابراین، اخلاق گفتمانی نهتنها بهعنوان ابزاری برای تبیین و تأیید قواعد اخلاقی، بلکه ابزاری برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به آنها در جامعه اطلاعاتی است.
ادامه دارد…
اولین گفتار را از اینجا بخوانید.
دومین گفتار را از اینجا بخوانید.
سومین گفتار را از اینجا بخوانید.
چهارمین گفتار را از اینجا بخوانید.
پنجمین گفتار را از اینجا بخوانید.
ششمین گفتار را از اینجا بخوانید.