…. رعایت آداب معاشرت، حسن نیت و توجه به دیگران و ابراز احترام به آنان و ایجاد ارتباط آسان و دلپذیر را ممکن میسازد. باوجود تمام شباهتهای موجود بین اخلاق و آداب، نمیتوان آنها را یکسان در نظر گرفت؛ کارکرد تنظیمکنندۀ آداب، ماهیتی نسبتاً فرعی دارد و کارکرد اصلی آن، همانطور که بسیاری از محققان اشاره کردهاند، یکپارچهکننده و متمایزکننده[۱] است. آداب معاشرت با دادن ویژگیهای متمایز به افراد، نحوۀ احوالپرسی، صحبت کردن و کسب اطمینان محتاطانه نسبت به یکدیگر و غیره، یکپارچگی در یک گروه اجتماعی را تضمین میکند و بهاینترتیب این گروه را قادر میسازد تا احساس تعلق داشته باشند. آداب معاشرت به گروه اجازه میدهد تا رفتارهای جدیدی ایجاد و خود را از دیگران متمایز کنند؛ اما درعینحال، مانند زندگی واقعی، آداب معاشرت در اینترنت نتیکت[۲] نهتنها افراد را متحد میکند، بلکه آنها را با تأکید بر تفاوتهایشان (جنس، سن، طبقه، موقعیت اجتماعی، ملّیت و مذهب، وابستگی و غیره) در موقعیتهای مختلف از هم جدا میکند. بهطور کلّی، کارکردهای ادغام/تمایز فرد را قادر میسازد تا روابط را هم در درون گروه مرجع خود و هم در خارج از آن، یعنی با «بیگانگان» ساده کند.
هیچ ابزار «نظارت» جهانی وجود ندارد که برای همه در جوامع مدرن یکسان باشد. هر گروه جمعیتی و/یا حرفهای قواعد شرافتمندانۀ خاص خود را همراه با قوانین پذیرفتهشده بهعنوان یک جزء جداییناپذیر توسعه میدهند؛ عنصری از خردهفرهنگ خود که نه به معنای تحقیرآمیز، بلکه بهعنوان گونهای از فرهنگ اقلیت درک میشود یا در یک محیط فضای مجازی جاافتاده است؛ بنابراین تعجبآور نیست که قوانین ویژۀ آداب معاشرت در اینترنت شکل میگیرد. به معنای دقیق کلمه، نت یک آداب معاشرت نیست، زیرا کارکرد اصلی آداب سنتی را انجام نمیدهد (و نمیتواند انجام دهد). کارکرد تمایزی آن، یعنی تعیین جایگاه فرد در سلسلهمراتب اجتماعی، صرفاً مجازی است. تعیین جایگاه فرد در سلسلهمراتب اجتماعی اساساً مستلزم ماهیت مادی است و اینترنت فاقد تماس انسانی یا تماس بدنی است. درنتیجه، کارکرد ارتباطی و یکپارچهسازی «نتیکت» بهوضوح غالب است.
این تابع به دو صورت خود را نشان میدهد. اولاً، ابزارهای ساختن هویت جمعی اعضای یک جامعۀ مجازی خاص است؛ این جامعه/گروه مجازی با توسعۀ قوانین رفتاری منحصربهفرد خود، از خود بهعنوان یک کل آگاه است و خود را به دیگران نشان میدهد. ثانیاً، «نتیکت» هویت فرهنگی-اجتماعی فردی را ارتقا میدهد؛ دانش و اجرای قوانین آن فرد را قادر میسازد تا تعلق خود را به یک جامعۀ خاص تأیید کند و ثابت کند که «او» است و نه هر کس دیگری. قواعد «نظارت» خاص در هیچیک از مراجع سنتی قانونگذاری نوشته نشده است. تصادفی نیست که یک مجازات نسبتاً گسترده (و شدیدتر) برای نقض قوانین یک گروه خاص، اخراج از جامعۀ مجازی است، یعنی قطع ارتباط مجرم از یک منبع اینترنتی خاص؛ بنابراین، «نتیکت» بهعنوان مکانیسم اجتماعی شدن و به حاشیه راندن، همزمان عمل میکند.
برخلاف جوامع سنتی، امکان نفوذ گروهی بر یک فرد (مثلاً ازطریق افکار عمومی) در اینترنت محدود است. ناشناس بودن ارتباطات مجازی، اجتناب از فشار اجتماعی را آسان میکند و بنابراین تنها روش مؤثر تأثیرگذاری در یک محیط مجازی، گنجاندن داوطلبانۀ یک فرد در سیستم اجتماعی، درونی کردن ارزشها و قوانین گروهی است. این امر مستلزم پذیرش آگاهانه برخی از تعهدات، عمدتاً تعهدات اخلاقی، صرفنظر از اینکه جامعۀ خارجی مشترک است یا نه توسط هر یک از شرکتکنندگان در تعامل مجازی است. از این منظر، قوانین «نظارت» را میتوان بهعنوان دستورالعمل استاندارد رفتار صحیح در فضای مجازی در نظر گرفت؛ بنابراین، این قوانین ماهیت اخلاقی مشخصی دارند.
تجزیهوتحلیل نسخههای مختلف آداب معاشرت اینترنتی نشان میدهد که قوانین آن بهطور کلی تفاوت چندانی با قوانین سنتی ندارند. آداب معاشرت اینترنتی نیز به معنای احترام به شرکای ارتباطی است و براساس «قاعدۀ طلایی[۳]» اخلاق گروهی شکل میگیرد. درعینحال، علاوهبر استانداردهای اخلاقی جهانی که بهطور یکسان برای ارتباطات واقعی و مجازی قابلاجرا هستند، نتیکت شامل تعدادی از قوانین خاص به دلیل ویژگیهای کانال ارتباطی نیز است. برای مثال، نوشتن پیامها با حروف بزرگ که معادل فریاد است، توصیه نمیشود، زیرا حروف بزرگ برای حس بینایی مضر است. همچنین توصیه نمیشود مواردی مانند موارد ذیل انجام شود: استفاده از حروف درشت (در زبان انگلیسی)؛ ارسال اعلانهای غیرمنتظره؛ ارسال ایمیل با موضوع خالی؛ توزیع هرزنامه؛ ارسال نامههای ناخواسته؛ ارسال تبلیغات و غیره.
بااینحال، میتوان فرض کرد که با توسعۀ بیشتر فناوری اطلاعات، رویکرد ارتباطات مجازی با اشکال معمول تعامل همانند و همسو خواهد شد و «نتیکت» در آداب معاشرت سنتی جذب میشود. همانطور که معروف است، اکثر قوانین اخلاقی روزنامهنگاری معمولاً آزادی بیان را بهعنوان بالاترین ارزش اخلاقی اعلام میکنند: «هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد. این حق شامل آزادی داشتن عقاید، بدون مداخله و جستوجو، دریافت و انتشار اطلاعات و عقاید ازطریق هر رسانهای و بدون توجه به مرزها میشود.»[۴] (مادۀ 19 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر). این آزادی بیان در اینترنت حداکثری میشود. مؤسسات تخصصی انحصار خود را بر تولید اطلاعات موجود در آن از دست میدهند و هر کاربر، با حداقل هزینه، میتواند هر پیامی را طراحی و در دسترس عموم قرار دهد.
اما خاص بودن اینترنت، نشان دادن مطالب جعلی، ضداجتماعی و غیرقانونی را نیز آسانتر میکند، زیرا اینترنت نوعی رسانه است که در آن راحتتر میتوان هویت نویسندۀ یک بیانیه را پنهان کرد، تغییر داد یا جعل نمود. در اینترنت، درواقع، هرگز نمیتوان با قاطعیت گفت که واقعاً نویسندۀ یک پیام کیست و متن منتشرشده در اینترنت در هر زمان میتواند غیرقابل تشخیص شود، تغییر کند، به سرور دیگری منتقل شود یا بهسادگی حذف شود.
با این واقعیت که هیچ معیار سازمانی یا حرفهای برای کیفیت و قابلیت اطمینان اطلاعات در اینترنت وجود ندارد، وضعیت بدتر هم میشود، مگر در مواردی که اخبار مرتبط با شاخصهای قابلاعتماد در خارج از وب همراه باشد (مثلاً شهرت نویسنده، موسسهای که وبسایت خود را دارد و غیره)؛ بنابراین، ارتباطات جمعی در اینترنت کاملاً ناشناس و الزامآور است.
در مطابقت کامل با اصول ایدئولوژی وب، تلاش برای حل مشکل انتشار اطلاعات مشکوک در اینترنت یا «اخبار جعلی» با ایجاد قوانین تخصصی و همچنین با اعمال سانسور، با مخالفت قاطع اعضای جامعۀ نت مواجه شده است و معمولاً به شکست ختم میشود. باید در نظر داشت که با توجه به ویژگیهای فرهنگی، ملّی و مذهبی کشورهای مختلف، ارائۀ یک تعریف جهانی از معنای «اطلاعات مذموم[۵]» غیرممکن است؛ بنابراین، توسعۀ یک سیاست اطلاعاتی یکپارچه در این زمینه بهسختی امکانپذیر است.
بهعنوان یک جایگزین قابلقبول برای سانسور و سایر محدودیتهای قانونی، پیشنهاد میشود پالایه کردن مطالب منتشرشده در وب با استفاده از الگوریتمی برای ارزیابی اسناد الکترونیکی در نظر گرفته شود. مزیت این رویکرد این است که به کاربران آزادی انتخاب میدهد، بنابراین آنها را قادر میسازد تصمیم بگیرند که چه نوع اطلاعاتی را میخواهند دریافت کنند. مسلّماً برای اینکه این انتخاب واقعاً آگاهانه و مسئولانه باشد، داشتن یک سیستم ارزشی کامل (توانایی تشخیص)[۶] ضروری است، هم برای کسانی که ارزیابی میکنند و مطالب را رتبهبندی میکنند و هم برای اشخاص ثالث. ازآنجاییکه اساس هر ارزیابی و رتبهبندی، شناسایی ارزش است، بنابراین، روش ارزیابی رتبهبندی (ارزیابی قابلیت اطمینان)[۷] نمیتواند بدون تقویت فرهنگ اطلاعاتی جامعه بهعنوان یک کل، مؤثر باشد.
ادامه دارد…
اولین گفتار را از اینجا بخوانید.
دومین گفتار را از اینجا بخوانید.
سومین گفتار را از اینجا بخوانید.
چهارمین گفتار را از اینجا بخوانید.
ششمین گفتار را از اینجا بخوانید.