پدرسالاری[۱] به دخالت دولت یا یک فرد در کارِ شخصی دیگر گفته میشود، که بهرغم میلِ شخص، و با این ادّعا انجام شود که با این دخالت شخص آسودهتر خواهد بود و یا از آسیبی در امان خواهد ماند. قوانین، سیاستها، و اقدامات میتوانند پدرسالارانه باشند، یعنی با توجه به ملاحظاتی در جهتِ آسودگی یا نفیِ ضررِ فرد یا افرادی توجیه شده باشند، درحالیکه آن فرد یا افراد خود ترجیح دهند چنین قانون، سیاست یا اقدامی اِعمال نشود.
در سیاستهای کشور در مقابله با کرونا میتوان مصداقی از رفتار پدرسالارانه و مخالفت با آن توسط مردم را شاهد بود. بهطور مثال، میتوان به اعتراضات معدودی از زائرین حرم امام رضا و حرم حضرت معصومه علیهما السلام در پی بستن شدن این اماکن مقدس اشاره کرد.[۲] یا میتوان مخالفتهای خفیفتر مردم برای نقل و انتقال بین شهرها را به یاد آورد. این افراد متمایل بودند کنشی را انجام دهند، اما دولت به دلایلی با کنشهای آنها مخالفت میکرد. گرچه تعارض بین دولت و مردم در مواردِ اندکی بهشکلِ اعتراضی بارز دیده شد، میتوان به پدیدهای عامتر نیز اشاره کرد که در آن بسیاری از مردم، گرچه اعتراض بارزی انجام نمیدادند، با خروج از خانه و حضور در اجتماع و یا با حضور در بازار کار (خصوصا در مورد کارگران روزمزد)، مصلحت خود را، به درست یا غلط، متفاوت از آنچه دولت به آنها توصیه یا اجبار میکرد، تشخیص میدادند. تعارضِ بین مصلحتسنجی دولت برای مردم، و مصلحتسنجی افراد برای خودشان مسالهای را به بار میآورد که ذیل موضوع پدرسالاری بحث میشود.
از دلایلِ دولت برای اجبار یا توصیه به مردم میتوان به جلوگیری از افزایش شیوع بیماری و کاهشِ آسیبرساندن به دیگران اشاره کرد، اما دلیل مهم دیگری نیز در اینجا مطرح است که تاکید اصلی یادداشت حاضر بر آن است: باید از آسیب رساندنِ این افراد به خودشان جلوگیری کرد. این دلیل از طریق مدیران و رسانهها مدام تکرار میشد: در خانه بمانید چون به نفع خودتان است. این نوع رفتار مصداقی از پدرسالاری یا الزامِ خیرخواهانه است.[۳] در ادامه تلاش میکنم، ابعاد آن را باز کنم، و جنبههای اخلاقیاش را به بحث بگذارم.
انواع پدرسالاری در بحران کرونا
بحثی نظری و اخلاقی در مورد رفتار پدرسالارانه میتوان طرح کرد. پرسش اصلی این است که دولت چه زمانی مشروع است، از طریق اجبار یا از طریق ایجاد مشوّق، فردی را به رفتاری که بدان مایل نیست بکشاند؟ خودآیینی[۴] شخص چه محدودیتی دارد؟ آیا میتوان بین خیر و رفاه شخص، که هدف رفتار پدرسالارانه است، و حقّ انتخاب و اختیار شخص، که در رفتارِ پدرسالارانه زیر سوال میرود، سبکسنگین کرد و در شرایطی یکی را بر دیگری ترجیح داد؟ پیش از پرداختن به پاسخ این سوالها بهتر است شناختی از انواع پدرسالاری داشته باشیم. در ادامه تقسیمبندیهایی در اینباره بیان میشوند، تا فهم جزئیتری از نوع پدرسالاری که در بحران کرونا اتفاق افتاد داشته باشیم.
- پدرسالاری سخت[۵] در برابر پدرسالاری نرم[۶]: اگر شخصی بهطور غیرآگاهانه و غیرارادی کاری را که به ضرر اوست انجام دهد، طبق پدرسالاری نرم میتوان او را از آن کار بازداشت. اما اگر شخص بهطور آگاهانه و ارادی کاری را انجام دهد فقط طبق پدرسالاری سخت میتوان او را از آن کار بازداشت. در این شرایط، پدرسالاری نرم اجازه ورود نمیدهد. گاهی نیز پدرسالاری نسبت به برخی نرم و نسبت به برخی دیگر سخت است، مسئلهای که در سیاستهای مربوط به کرونا در ایران، صورت گرفت. مثلا، مغازهها و بسیاری از فروشگاهها به اجبار تعطیل شدند، از برگزاری تجمعاتی چون نماز جماعت جلوگیری شد، یا مردم با عدم اجازه برای ورود به اماکن مقدس مواجه شدند. این مسئله اگرچه برای اکثریت مردم از نوع پدرسالاری نرم به حساب میآمد، اما برای بسیاری از صاحبان کسب و کارها و یا برخی از زائرین و نمازگزاران از نوع پدرسالاری سخت محسوب میشد. چون اجبارها فارغ از آگاهی این افراد در موردِ عواقب کنشهایشان صورت گرفت.
- پدرسالاری پَهن[۷] در برابر پدرسالاری باریک[۸]: پدرسالاری باریک تنها ناظر به اجبارِ دولت است، اما پدرسالاری پهن، اجبار را علاوه بر دولت، نهادهایی چون بیمارستان و حتی افراد رفتار پدرسالارانه از خود نشان میدهند. در سیاستهای مربوط به کرونا پدرسالاری نسبتا پهنی به انجام رسید، چون علاوه بر دولت، بسیاری از بیمارستانها و بانکهای خصوصی یا فروشگاههای زنجیرهای نیز رفتارهای اجباری در جهت مصلحت مراجعهکنندگانشان از خود نشان دادند.
- پدرسالاری ضعیف[۹] در برابر پدرسالاری قوی[۱۰]: پدرسالاری ضعیف تنها در مورد واقعیتها وارد میشود. اما پدرسالاریِ قوی در مورد اهداف هم ورود پیدا میکند. مثلا اگر کسی ایمنی را بر راحت بودن ترجیح دهد اما موقع موتورسواری کلاه ایمنی نگذارد میتوان طبق پدرسالاری ضعیف او را به داشتن کلاه ایمنی اجبار کرد. اما، اگر شخص راحتی را به ایمنی ترجیح دهد، تنها طرفدارِ پدرسالاریِ قویست که میتواند دخالت کند و ترجیح شخص را با اجبار زیرسوال ببرد. به نظر میرسد پدرسالاری موجود در بحران کرونا مربوط به واقعیتهای کمابیش علمی بودهاست. در موردِ اهدافِ اشخاص ظاهرا رفتار پدرسالارانه صورت نپذیرفتهاست.
- پدرسالاری خالص[۱۱] در برابر پدرسالاری ناخالص[۱۲]: در پدرسالاری خالص، گروهی که از آنها حفاظت انجام شده همان گروهیست که به کار آنها دخالت انجام شدهاست. مثلا، جلوگیری از ورود شناگران در دریا زمانیکه غریق نجات حضور ندارد نوعی پدرسالاری خاص است، چون شناگران هم حفظ شدهاند هم علیهشان دخالت انجام شدهاست. اما در مثالِ مانع شدن از تولیدکنندگان سیگار (با این فرض که آنها خودشان سیگاری نیستند) بهخاطر حفظِ سلامتی مصرفکنندگان سیگار، تولیدکنندگان هدف اصلیِ دخالت قرار گرفتهاند، درحالیکه از آنها حفاظتی صورت نگرفتهاست. در مورد کرونا، به نظر میرسد پدرسالاری از جنس خالص باشد، چون پاره کردنِ رنجیرهی انتقال ویروس بهشکل مستقیم یا غیرمستقیم جانِ خود اشخاصی که بر آنها اعمال قدرت میشود را نیز نجات میدهد.
- پدرسالاری اخلاقی[۱۳] در برابر پدرسالاری رفاهی[۱۴]: برخی کنشهای پدرسالارانه برای ارتقاء سطح فیزیکی و روانیِ زندگی شخص انجام میشود، که آنها را پدرسالاری رفاهی مینامیم. در مقابل، برخی رفتارهای پدرسالارانه با نیّت ارتقاء خصوصیات اخلاقی شخص به انجام میرسند. مثلا، بازداری یک روسپی از روسپیگری با هدف اخلاقی انجام میشود؛ چه بسا روسپیگری بتواند کیفیّت رفاهی زندگی شخص را بالا ببرد، ولی موجب تخریبّ فضایلِ اخلاقی او شود. در مورد کرونا، پدرسالاری رفاهی اتفاق افتادهاست.
بهطور خلاصه در مورد کرونا شاهد پدرسالاریِ سخت، پهن، ناظر به واقعیتها، خالص، و رفاهی هستیم. این نوع پدرسالاری از جهاتی گستردهاست، از جهات دیگر کمتر حساسیّتبرانگیز است، چون بیشتر ناظر به واقعیتهاست و در حینِ پدرسالاری خود اشخاص، و نه گروهی دیگر، حفاظت میشوند.[۱۵] حال که نوعِ پدرسالاری در حین بحران کرونا مشخص شد، میتوان ناظر به این حد مسائل هنجاری این نوع پدرسالاری را متناسبا پی گرفت.
مسائل هنجاری پدرسالاری در بحران کرونا
در مورد جنبهی هنجاریِ پدرسالاری میتوان بحث مسئولیتِ اثبات[۱۶] را به میان کشید. آیا وظیفهی اثبات بر دوش طرفدارِ پدرسالاری یا مخالفِ آن است؟ دولت، نهاد یا فردِ پدرسالار از این جهت که اختیار شخص را میگیرد وظیفه دارد دلیل بیاورد که چرا چنین کردهاند. از سوی دیگر، مخالف پدرسالاری نیز باید اثبات کند که چرا نباید خیرِ شخص را بر اختیارش ترجیح داد. نظر جان استوارت میل[۱۷] این است که در موردِ کودکان نابالغ اولویت بر پدرسالاری خیرخواهانه است. اما، اگر شخص عاقل است و خیر و صلاح خود را تشخیص میدهد، پیشفرض بر عدمِ دخالت در انتخاب و اختیار اوست.
حال اگر موضع استوارت میل را بپذیریم، پرسشی که پیش میآید این است که در چه شرایطی میتوان در کارِ شخصی بالغ دخالت خیرخواهانه کرد؟ یک موضع قابل تامّل این است که در هیچ شرایطی، چون شخص بالغ آگاهی دارد و خیر خود را بهتر از هر کسی میداند، پس دخالت خیرخواهانه غیرممکن است. یا میتوان چنین استدلال کرد که دخالتکردن در کارِ دیگری در تناقض با برخی اصول هنجاریست. مثلا احترام به استقلال شخص، احترام به حقِ انتخاب و تصمیمگیری دیگری، و عدم تجاوز به حوزهی اختیار شخص، اصولیست که با دخالت کردن در کار دیگری، ولو به خیر او باشد، زیر سوال میرود. از منظر کانت[۱۸] نیز نباید در هیچ شرایطی اختیار یا خودآیینی شخص را زیر سوال برد، چون در این صورت مقوّم انسانیت شخص زیرسوال رفتهاست، و حتی اگر شخص به خیری برسد دیگر بنیان انسانیتش از دست رفتهاست. بهعبارت دیگر، در صورت زیر سوال بردن اختیار شخص، درواقع او را بدل به وسیلهای برای رسیدن به چیزی (ولو خوب) نگریستهایم، و این با نگریستن به انسانها بهمثابه غایت در تضاد است. طبق دیدگاه کانت، نگاه وسیلهای به انسانها در تضاد با اساس اخلاق، یعنی نگریستن غایی به انسانهاست.
البته برخی استدلال میکنند که میتوان بهخاطر حفظ اختیار بلندمدّت شخص اختیار کوتاهمدتش را زیر سوال برد. مثلا، میتوان جلوی استعمال مواد مخدّر را به این دلیل گرفت تا اختیار و قوّهی عاقلهی شخص در بلندمدّت حفظ شود. مثالی که خود استوارت میل مطرح میکند این است که شخص حق ندارد بردگی را انتخاب کند، چون در این صورت استقلال و اختیار طولانی مدتش را از دست میدهد. استدلال دیگری که در جهتِ دخالت در اختیار دیگری ارائه میشود در جهت دفاع از پدرسالاری نرم است. اگر شخص بهاندازهی کافی آگاه نباشد، یا در شرایط فعلِ ارادی نباشد، مثلا مست باشد، یا از نوعی بیماری مثل افسردگی رنج ببرد و ارادهاش تضعیف شده باشد، میتوان بهطور موقّت و برای افزایش قوهی عاقله و ارادهاش در کار او ورود پیدا کرد. این دخالت با این پیششرط انجام میشود که اگر شخص بالغ در شرایط عادی و با دانش کافی بود طوری دیگری عمل میکرد.
بهطور مشابه میتوان بهنفعِ دخالتِ پدرسالارانه در بحث کرونا چنین استدلال کرد که در صورت عدم دخالت شخص میمیرد یا موجب مرگ یا آسیب به انسانهایی دیگر میشود. پس در این صورت، زنده بودن او یا دیگران، که پیششرطِ داشتنِ اراده در او یا دیگران است، از بین میرود. بهطور مشابه میتوان بر اساس پدرسالاریِ نرم، به واقعیتهای علمی یا آمارهای معتبر اتّکا کرد و چنین استدلال کرد که لابد شخص یا اشخاص از مضرّات ویروس کرونا یا قابلیت شیوعپذیری آن ناآگاه اند که بیتوجّه به آن مشغول زندگی معمول اند، پس مشروع است که بهنحو پدرسالارانه ورود پیدا کرد. استدلالهای اخیر تا حدی قابل قبول اند، گرچه همواره آگاهسازی افراد در اولویّت قرار دارد. بسیاری از مردم درصورت آگاهی به جان خود احترام میگذارند و در معرض آسیب قرار نخواهند گرفت. هرچه آگاهی بیشتر شود توجیهِ رفتار پدرسالارانه کاهش مییابد. در صورتِ آگاهی و اطلاعرسانی حداکثری، اِعمال قدرت تنها در مواردی موجّه مینماید که رفتار شخص تهدیدی جدی برای خود یا برای سلامت دیگران باشد.
در انتها، پیشنهاد میکنم مقررات رفتارهای پدرسالارانه، خصوصا برای وضعیتهای بحرانی، تدوین شود تا معلوم شود، خصوصا در شرایط بحران، چگونه و تا چه حد میتوان در جهتِ خیرِ اشخاص اختیارشان را زیر سوال برد. این توصیه اگرچه ممکن است به کارِ بحرانِ فعلی کرونا نیاید، قطعا در بحرانهای بعدی کمکحال خواهد بود.
در انتها همچنین میتوان پیشنهادی پژوهشی نیز مطرح کرد. توضیح اینکه طرفدارانِ پدرسالاری، خصوصا در صورتبندیهای جدید آن که ذیل مفهوم پدرسالاری آزادیخواهانه (Libertarian paternalism) مفهومینه میشود، در صدد اند گونههای نوآورانهای از پدرسالاری را پیشنهاد کنند که در عین رفتارِ پدرسالارانه، اختیار انسانها را نیز تا حدّی که ممکن است محترم بشمارد. پژوهشِ دقیقتر دربارهی پدرسالاری آزادیخواهانه، و خصوصا استفاده خیرخواهانه از این نوع از پدرسالاری در شرایط بحران، میتواند زمینهای برای پژوهشهای بعدی باشد.