متاورس چیست؟
بحث از پدیدهی فناورانهی مِتاوِرس از آنروی بر سر زبانها افتاده است که شرکت «فیسبوک» بهعنوان یکی از غولهای فناوریهای فضای مجازی و صاحب سکّوهای رسانهای متعدّد، اخیراً بهطور رسمی به «مِتا» (Meta) تغییر نام داده است. مارک زاکربرگ، مالک «متا»، یکی از انگیزههای این تغییر نام را نارسا بودن نام قبلی فیسبوک برای چشمانداز مجموعهفعالیتهای این شرکت عنوان نموده است.[۱] با توجه به تعدّد سکّوهای تحت مالکیت فیسبوک و رونمایی از محصولات فناورانهی جدیدش، مانند Horizon Workrooms (که شامل یک واقعیت مجازی برای تشکیل جلسات برخطی است که در آن، افراد میتوانند برای خود یک بدن انیمیشنی مجازی با مشخصاتی متنوع برای شرکت در جلسه انتخاب کنند) و یا تجهیزات واقعیت افزودهی Oculus Quest 2، این هدفگذاری زاکربرگ ، بهطور ملموستر قابل فهم خواهد بود.
«متاورس(Metaverse)» عنوان یک زیستبوم مجازی است که با بهرهگیری از فناوریهای متعدد ارتباطاتی و اطلاعاتی، بهویژه با بهرهگیری از واقعیت افزوده، زمینهای را فراهم آورده که کاربران فضای مجازی، درگیری حسّی بیشتری با فضای مجازی داشته باشند و به تعبیری دیگر، «زیست مجازی» قویتری را تجربه کنند. در متاورس، امکانی فراهم میشود که کاربر فضای مجازی بدون اینکه نیاز به خروج از یک سکّوی ارتباطی به سکّوی دیگری داشته باشد، بهطور همزمان و با یک پروفایل واحد در همهی این سکّوها حضور داشته باشد. از دیگر ویژگیهای متاورس اینست که بهجای تلفن همراه، از سختافزارهایی مانند عینک واقعیت افزوده بهره میبرد و بدینوسیله، میزان اشتغال کاربر به فناوری و احساس حضور در فضای مجازی برای او تقویت خواهد شد. وقتی توجه میکنیم که فیسبوک در حال حاضر با حدود 2.91 میلیارد کاربر فعال ماهانه، بزرگترین اجتماع بشری محسوب میشود و در سال 2021، کاربران آمریکایی به طور میانگین روزانه نزدیک به 1 ساعت از وقت خود را در فیسبوک صرف کردهاند، متوجه میشویم که پدیدهای مانند متاورس از لحاظ گستره اثرگذاری در حیات انسانها در سرتاسر جهان بسیار شایان توجه خواهد بود. نکتهی مهم دیگر دربارهی متاورس در اینجاست که این زیستبوم مجازی میخواهد کاربر خود را هرچهبیشتر از زیست روزمره و مرسوم فاصله دهد و او را در زیست مجازی مشغول و غرقه بدارد! همین ویژگی متاورس، انگیزهای است تا درنگی ویژه و بنیاداندیشانه دربارهی آن داشته باشیم.
تکرار چالش متافیزیک درباره متاورس
این قول مشهور است که در جریان گردآوری و دستهبندی موضوعی کتب ارسطو، بعد از کتاب «طبیعیات» او دربارهی موجودات طبیعی، کتابی قرار گرفت که «متافیزیک» نام نهاده شد؛ اما در مقام ترجمهی عنوان این کتاب به زبان عربی، یک اختلاف جدی ایجاد شد. یک نظر این بود که متافیزیک بایستی به «ماوراء الطبیعه» ترجمه گردد. از لفظ ماوراءالطبیعه چنین برداشت میشود که موضوع این کتاب، حقایق و موجوداتی غیر مادی و غیر طبیعی بوده است. در مقابل این نظر، عدهای اصرار داشتند که این ترجمه یک اشتباه جدی است و رهزن فهم موضوع این کتاب میشود، زیرا موضوع این کتاب «موجود مطلق» است که هم شامل «موجودات طبیعی و مادّی» میشود و هم موجودات غیر مادّی و خارج از حیطهی طبیعت.[۲] مقصود از یادآوری این اختلاف تاریخی، ربط این چالش معناشناختی دربارهی «متافیزیک» به پدیدار فناورانهی نوظهور و بحثبرانگیز «مِتاوِرس» است.
نام «متاورس» ترکیبی از واژهی یونانی «متا (Meta)» بهمعنای «ورای چیزی» و «یونیورس (Universe) » به معنای «جهان» یا کیهان است. طبیعتا این واژهی مرکّب، معنی «وراجهان» بودن و عدم هرگونه وابستگی متاورس به جهان یا کیهان کنونی با این پهنهی گسترده را به ذهن متبادر میسازد. اما همچنانکه در مقام ترجمهی «متافیزیک» چالشی جدی مطرح شده، این چالش سنتی گویا دربارهی معنای «متاورس» نیز تکرارپذیر است: آیا این پدیدار فناورانه به معنای جهانی غیر از این جهان موجود و جدا از آنست؟ آیا متاورس را میتوان به این معنا رقیبی برای یونیورس، یعنی جهان موجود دانست؟
متاورس: رقیب یونیورس؟ هم آری هم خیر!
در پاسخ به این پرسش بنیادین، از یک سو میتوان جواب منفی داد و از سوی دیگر جواب مثبت! علت این دو پاسخ متفاوت، دو رویکرد متفاوت به پدیدار متاورس است که یک رویکرد را «هستیشناختی» و رویکرد دیگر را «پدیدارشناختی» درنظرمیگیریم. مطابق یک رویکرد هستیشناختی رایج، متاورس یک سامانهی فناورانه بهشمار میرود که مانند هر مصنوع و سامانهی فناورانهی دیگر، حاصل تصرّف در زیستجهان طبیعی ماست. بر این پایه، اگرچه این سامانهی نوآورانه میتواند آثاری بدیع و نو از خود بروز دهد، اما این آثار وجودی نوین دلیلی بر جدا دانستن آن از زیستجهان سنتی-طبیعیای که یونیورس نامیده میشود، نیست. با این رویکرد هستیشناختی، هر کاربری که در متاورس زیست مجازی دارد، نمیتواند این زیستمجازی خود را جدا از زیست در جهان غیر مجازی بداند و این دو عرصهی زیستی خود را بدون تأثیر متقابل ببیند، بهگونهای که گمان کند تصمیمات و افعال او درزیستبوم مجازی متاورس، هیچگونه اثری در یونیورس، این زیستجهان غیر مجازی او، نخواهد داشت. پس با این رویکرد هستیشناختی، ترجمهی متاورس به «وراجهان» یا وراکیهان، از اساس اشتباه است.
اما مطابق رویکرد پدیدارشناختی، میتوان پاسخی مثبت به پرسش مطروحه از نسبت متاورس با یونیورس داد. اگرچه مطابق رویکرد هستیشناختی مورد اشاره، متاورس جهانی در دل یونیورس است، اما با درنگی پدیدارشناختی، میتوان متاورس را رقیبی جدی برای یونیورس دانست. برای درک جدیت این رقابت، توجه به تصور عموم از فضای مجازی راهگشاست. فضای مجازی کنونی اگرچه بهمیزان زیادی وقت و توجه کاربران را به خود اختصاص داده است، اما کمتر میتوان احتمال داد که این میزان از اختصاص وقت و توجه به فضای مجازی کنونی، بهپای میزان وقت و توجهی برسد که متاورس به خود اختصاص خواهد داد. با این حال، زیست مجازی کاربران فضای مجازی کنونی آنقدر جدی است که موجب طرح مسئلهی «دوفضاییشدن» گردیده است.[۳] طبق نظریهی دوفضاییشدن، اگرچه وابستگی هستیشناختی فضای مجازی به فضای سنتی زیست انسانی انکار نمیشود، اما به لحاظ پدیدارشناختی نمیتوان انکار نمود که پدیدار فضای مجازی بهگونهایست که انسان آن را بهصورت یک فضای زیست متفاوت از فضای زیست سنتی-طبیعی ادراک میکند. این واقعیت انکارنشدنی است که فضای مجازی چه بهدلیل سرگرمساختن کاربر و چه با اجابت بسیاری از نیازهای اطلاعاتی و ارتباطاتی و حتی تسهیل و بهینهسازی فرآیندهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، کاربران را بهگونهای بهخود مشغول ساخته که از سهم زیست سنتی-طبیعیشان کاسته میشود، زیرا یا نیازی به صرف این سهم از زیست مجازی خود به زیست سنتی-طبیعیشان نمیبینند و یا اینکه تمایلی به این انتخاب ندارند. این توصیف، دربارهی فضای مجازی کنونی است؛ در حالیکه با ظهور متاورس اوضاع زیست مجازی متفاوت خواهد شد. متاورس بهعنوان یک کلانسامانه، سامانهای برساخته از چند سامانهی فناورانهی دیگر است که ذیل این کلانسامانه، یک زیستبوم را برای کاربران خود ایجاد میکند. انگیزهی متاورس، چنانکه از عزم و لحن طراحان و توسعهدهندگان آن برداشت میشود، تقویت کمّی و کیفی زیست مجازی انسانهاست. متاورس در پی آنست که با استفاده از فناوریهای متعدد، اعمّ از واقعیت افزوده و یا حتی نسلهای جدید شبکهی ارتباط بیسیم، تجربهی زیستهی مجازی کاربران را بیش از پیش به تجربهی زیستهی آنها در زیستجهان سنتی و طبیعی خودشان نزدیک کند. افزون بر این ویژگی متاورس که انگیزه و تمایل کاربران را به زیست مجازی بیشتر میکند، متاورس در پی کمتر کردن نیازهای اطلاعاتی و ارتباطاتی کاربران به فضای سنتی-طبیعی زیست ایشان است. این کاهش نیازها با بهرهگیری از فناوریهایی نظیر زنجیرهبلوک (Blockchain) رقم میخورد. بهطور نمونه، رمزارزها یکی از اقسام فناوریهای زنجیرهبلوکی بهکاررفته در متاورس است که نیاز به نهادهایی مانند بانکهای رسمی با توسعهی آنها کمرنگ میشود. پس به این ترتیب، متاورس سهم زیست مجازی بشری را به طور کمّی (مثلا از لحاظ میزان وقتی که به آن اختصاص میدهند) و کیفی (مثل میزان توجه و درگیری ذهنی و عاطفیای که با آن دارند) افزایش خواهد داد. با این افزایش، میتوان تصریح کرد که فضای مجازی، بیش از پیش در تقابل با فضای سنتی-طبیعی قرار میگیرد و متاورس با تقویت دوفضایی بودن جهان، رقیبی جدی برای یونیورس از منظر پدیدارشناختی لحاظ میشود.
سخن پایانی
در پایان این نوشتار، به اجمال توجه به این دو نکتهی مهم که دغدغهی اصلی این متن هستند، شایسته است:
- بایستی این توهم بشری را از ذهن عموم دربارهی متاورس زدود که این پدیدار فناورانه، یک وراکیهان و زیستجهان مستقل مصنوعیست که در برابر زیستجهان سنتی-طبیعی انسانی قرار گرفته است. اهمیت این نکته، بهطور ویژه از باب پیامدهای نظری و الاهیاتی آن، خاصه در ارتباط با عقاید ادیان ابراهیمی و یا عقیدهی فلسفی «انسانگرایی (Humanism)» است؛ از آن روی که عنوان متاورس به دلیل تقابلی که در اذهان با یونیورس ایجاد میکند، با رویکرد هستیشناختی میتواند به پندار توانایی خلق جهانی انسانساخت برابر با کیهان موجود، بهعنوان جهان مخلوق خداوند یکتا دامن بزند.
- نمیتوان نقش پدیدارشناختی متاورس را انکار کرد و آثار آن را بر زیست انسان عصر متاورس انکار نمود. متاورس برپایهی نظریهی دوفضاییشدن، زیستبومی است برساختهی سامانههای بهروز فناورانه، که با هرچه شبیهتر کردن تجربهی زیستهی مجازی انسان به تجربهی زیستهی سنتی-طبیعی او، بیش از پیش وقت، توجه و بهطور کلی همهی زیست انسانها را به خود اختصاص خواهد داد، و از سوی دیگر با اجابت هرچهبیشتر نیازهای اطلاعاتی و ارتباطاتی افراد و جوامع، از سهم زیست سنتی-طبیعی بشر به نفع زیست مجازی وی بکاهد؛ همانگونه که از عزم و روحیهی بسیاری از طراحان و توسعهدهندگان متاورس میتوان دریافت!
بههر روی، اعتنای بههنگام حکمرانان فضای مجازی به پیامدهای چشمگیر و گوناگون این نکته ضروری است، پیش از آنکه ایدهی متاورس تبدیل به یک واقعیت اجتماعی فراگیر شود و در جامعهی ما، رحل اقامت بیفکند.