در ابتدای ماه می، سم آلتمن به واشنگتن رفت و در برابر مجلس سنا داستانی در مورد آمریکا تعریف کرد. او توضیح داد که چگونه همزمان با توسعه اینترنت بزرگ شده، شبها تا دیروقت در اتاق شیروانی خانهشان بیدار میمانده و یاد میگرفت با استفاده از محصولاتی که در آمریکا اختراع شده بودند، یعنی یک کامپیوتر شخصی، تراشههای سیلیکونی و نرمافزارهای مربوطه، کدنویسی کند. سم آلتمن مدعی شد که تجربة آن «روحیه نوآوری آمریکایی» باعث شد وی در مسیر تاسیس OpenAI، انتشار ChatGPT و آغاز انقلاب هوش مصنوعی بیفتد. آلتمن گفت: «فکر میکنم آمریکا چیزی فوق العاده و استثنایی است و تنها انقلاب AI نیست که در اینجا رخ میدهد، بلکه تمام انقلابهای بعد از آن نیز در آمریکا شروع خواهند شد».
اظهارات کتبی آلتمن که تقدیم سنا شد حاوی نکتهای مهم بود که وی آن روز در سخنرانیاش به زبان نیاورد. «آینده میتواند به طور غیرقابل تصوری روشن باشد، اما تنها درصورتی که نسخهای آمریکایی از AI، که برپایه ارزشهای دموکراتیک مانند آزادی و شفافیت بنا نهاده شده بر یک نسخه تمامیتخواه چیره شود».
غولهای فناوری سیلیکون ولی انقلاب AI را تنها مسئلة پیشرفت اقتصادی و علمی نمیدانند بلکه از آن به عنوان برخورد تمدنها یاد میکنند. این شرکتها روی رقابت با چین تمرکز کردهاند و معتقدند اگر هوش مصنوعیهای چین از نمونههای آمریکایی جلو بزند، تمام کشورها تحت نظارتی سرکوبگرانه قرار خواهند گرفت. با این حال فارغ از این لفاظیها، روشن نیست که شرکتهای هوش مصنوعی آمریکایی خود برای حفظ آزادیهای آمریکایی چه کردهاند. در واقع به نظر میرسد بیشتر علاقه دارند ببینند آمریکا میتواند برای آنها چه کند.
چین نگرانی جدیدی برای آمریکا نیست. برای سالها اریک اشمیت[۱]، شریل سندبرگ[۲] و دیگر رهبران فناوری آمریکا هشدار دادهاند که باید از چین در حیطههای مختلف فناوری جلو زد، از هوش مصنوعی و پردازش کوانتومی بگیر تا 5G. اما نکته مهم این است که از زمان انتشار چت جیپیتی صدای این معترضین بلندتر شده است. داریو آمودی، مدیرعامل شرکت رقیب OpenAI یعنی آنتروپیک[۳]، در یادداشتی نوشت: «حتی فکر کردن در مورد اقتدارگرایی قدرت گرفته از AI هولناک است». وی در ادامه گفت که دموکراسیها برای جلو افتادن از این اقتدارگرایی باید با یکدیگر متحد شوند. بعضی از آرمانهای آمریکایی همیشه در سیلیکون ولی ریشه داشتهاند، فردگرایی، باور به اینکه هرچیزی بخواهی میتوانی خلق کنی و اعتقاد به اینکه نتیجه سخت کار کردن را خواهی دید. با این حال غولهای فناوری در عین اینکه اعتقاد داشتند انقلاب فناوری قبلی، یعنی ظهور اینترنت اجتماعی و گوشیهای هوشمند، منجر به توسعه ارتباطات جهانی و ارزشهای دموکراسی میشود، در مورد هوش مصنوعی پا در کفش «اول آمریکا» کردهاند.
غولهای فناوری دنیا تلاش دارند با نزدیک شدن به طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا، اهداف خود را در قالب مفاهیمی مطرح کنند که مطلوب جمهوریخواهان حامی ترامپ (MAGA) و بخصوص دونالد ترامپ باشد، تا از اجرای مقررات فرار کنند و ثروت بیشتری بدست آورند.
دو دیدگاه برای توضیح موضعگیری غولهای فناوری وجود دارد. اولین دیدگاه این است که غولهای فناوری دنیا تلاش دارند با نزدیک شدن به طبقه سیاسی حاکم بر آمریکا، اهداف خود را در قالب مفاهیمی مطرح کنند که مطلوب جمهوریخواهان حامی ترامپ (MAGA) و بهخصوص شخص دونالد ترامپ باشد، تا از اجرای مقررات فرار کنند و ثروت بیشتری به دست آورند. اما دیدگاه دیگر این است که این شرکتها به نوآوریهای چشمگیری رسیدهاند که پیش از این فقط در حیطۀ مسئولیت دولت آمریکا بود ولی اکنون متوجه شدهاند که در برابر تمام مردم جهان مسئولیت دارند. اما به نظر میرسد حقیقت در جایی میان این دو دیدگاه قرار دارد.
از زمان پیروزی ترامپ، آلتمن، آمودئی[۴] و همفکرانشان هشدارهای شدیدتری میدهند: آنها معتقدند هوش مصنوعی مولّد میتواند اقتصاد چین، دستگاه تبلیغاتی، تواناییهای جاسوسی و شگردهای سرکوبگرانه آن را تقویت کند، و حتی باعث پیشیگرفتن ارتش آن از ارتش آمریکا شود. ماه گذشته، آنتروپیک گزارشی درباره چگونگی «ساخت هوش مصنوعی در آمریکا» و «رقابت با چین» منتشر کرد. الکساندر وانگ[۵]، مدیرعامل پیشین Scale AI و مدیر ارشد فعلی هوش مصنوعی در متا، به دولت ترامپ گفته است که آمریکا و چین در یک «جنگ هوش مصنوعی» هستند. اوایل تابستان امسال، مدیران OpenAI، متا و پالانتیر[۶] به یگان جدیدی در ارتش به نام «رسته نوآوری اجرایی» پیوستند تا به عنوان مشاوران پارهوقت به ارتش کمک کنند. شیام سانکار[۷]، مدیر ارشد فناوری پالانتیر، در مقالهای در نشریه The Free Press درباره هدف پیوستن به این واحد نوشت: ماموریت این گروه این است که «پلی ارتباطی برای پیوند نوآورترین شرکتهای خصوصی کشور و مهمترین مأموریتهای نظامی آمریکا ایجاد کند».
در آمریکا، تلفیق دموکراسی و هوش مصنوعی به نوعی شعار تبدیل شده است. بلندپایهترین شرکتهای هوش مصنوعی، از جمله OpenAI، آنتروپیک، گوگل، مایکروسافت، اسکیل[۸]، متا و پالانتیر، همگی در زمان تدوین «برنامه اجرائی هوش مصنوعی» دولت ترامپ توصیههایی ارائه کردند که به عباراتی چون «هوش مصنوعی دموکراتیک»، ایدهآلهای «آمریکایی» و ارزشهای «غربی» متوسل میشد. اسناد لابیگری، پیشنهادهای سیاستی، مصاحبهها و شهادتهای کنگرهای این شرکتها پر از چنین ارجاعاتی است. و همانطور که انتظار میرفت آنها در ماه گذشته دقیقاً به همان چیزی که میخواستند رسیدند: ترامپ، که پیشتر تعدادی از مقررات دوره بایدن را لغو کرده بود، به صنعت AI چراغ سبز داد تا با کمترین نظارت محصولات جدید خود را توسعه دهند و وعده داد که موانع اندکی (در صورت وجود) میان آنها و ایجاد زیرساختهای پرهزینه اقتصادی و زیستمحیطی قرار گیرد. ترامپ هنگام اعلام این برنامه گفت: «فرزندان ما در سیارهای که توسط الگوریتمهای دشمنانمان کنترل میشود زندگی نخواهند کرد.» البته الگوریتمها و فناوریهایی که زندگی آمریکاییها را شکل میدهند توسط دولت فدرال آمریکا نیز مورد توسعه و نظارت قرار نمیگیرند. آزمایشگاههای پنتاگون موتور محرک رونق هوش مصنوعی نیستند؛ بلکه هدایت این انقلاب که بهظاهر کلید آینده اقتصادی و نظامی آمریکا را در دست دارد، با بخش خصوصی است.
اما اینکه گمان کنیم تحت ریاستجمهوری فردی که یک بار سعی کرده انتخابات ریاست جمهوری را باطل کند، یک «هوش مصنوعی دموکراتیک» توسعه یافته است ممکن است تعبیری نادرست باشد. شرکتهای فناوری برای مدتها نشان دادهاند که بیش از هر چیز به منافع خود اهمیت میدهند، نه خیر و صلاح مردم و اکنون رونق AI مسیر راحتی در اختیارشان گذاشته تا پروژه آمریکایی را به خدمت پیشبرد چشماندازهای آرمانشهر فناورانه خود درآورند، نه برعکس. شاید صحبتهای آلتمن در مورد سنت برجسته نوآوری در آمریکا صادقانه باشد، اما این واقعیت را تغییر نمیدهد که همسویی دستگاه سیاسی آمریکا با OpenAI برای او مزایای تجاری آشکاری دارد. این شرکت اخیراً طرحی به نام OpenAI for Countries راهاندازی کرده است، نسخهای شبیه برنامه مارشال[۹]: پروژهای برای «گسترش هوش مصنوعی دموکراتیک» به دیگر کشورها در قالب چت جیپیتی. مایکروسافت، آمازون، انویدیا و دیگر شرکتهای برجسته هوش مصنوعی نیز گسترش محصولات و خدمات خود در جهان را نوعی دیپلماسی به نمایندگی از آمریکا توصیف کردهاند. در همین حال، تلاشهای OpenAI و رقبایش برای نگه داشتن کاربران درون چتباتهایشان بیشتر شده است، با این روش میتوانند دادههای باارزشی جمعآوری کنند و به کاربران اشتراک بفروشند. به همین نحو ممکن است مردم فکر کنند هوش مصنوعی دموکراتیک نیز صرفا راهی برای جذب کاربران بیشتر است.
در هفتههای اخیر، OpenAI و آنتروپیک اعلام کردند که برای یک سال به تمام کارمندان سازمانهای فدرال، بهترین سطح اشتراک ChatGPT و Claude را تنها به قیمت یک دلار ارائه میدهند؛ گوگل نیز برای عقب نماندن، اشتراک Gemini را با قیمت ۵۰ سنت برای هر سازمان عرضه میکند. آنتروپیک در تبلیغ این پیشنهاد خود که شامل سازمانهای قانونگذاری و قضایی آمریکا نیز میشود، گفت: «کارکنان فدرال حق دسترسی به قدرتمندترین ابزارهای AI را دارند، تا به مردم آمریکا بهتر خدمت کنند». گویی استفاده نکردن از هوش مصنوعی به ملت آسیب میزند. نکته جالب اینکه پس از پایان این اشتراک یکساله، با همان قیمت کامل و اصلی خود تمدید میشوند و ممکن است میلیونها دلار خرج روی دست دولت فدرال بگذارد. دموکراسی این بار به پروژهای برای پیشبرد منافع شرکتهای فناوری تبدیل شده است، این شرکتها دیگر فقط توسعهدهنده نرمافزار نیستند، بلکه سازندگان رژیمها به شمار میروند. همه اینها بازتابی مقتدر از ظهور غولهای رسانههای اجتماعی است: امپراتوریهای دیجیتالی که بر نتایج انتخابات تأثیر میگذارند و برخی از بدترین تکانههای انسانی را برافروختهاند. هیلاری کلینتون زمانی تعامل با مارک زاکربرگ را به همکارم آدریان لافرانس چنین توصیف کرد: «مثل مذاکره کردن با یک قدرت خارجی.»
سیاستمداران آمریکایی در مهار این قدرت کاملا ناکام ماندهاند. و اکنون که رونق هوش مصنوعی جاهطلبیهای سیلیکونولی را به اوج خود رسانده، حاکمان آمریکا بیش از هر زمان دیگر در تیم هواداران این صنعت قرار گرفتهاند. از یک منظر، این کار همان محافظهکاری کلاسیک است: ستایش حاکمان تجاری آمریکا با این باور که موفقیت آنها به نفع ملت خواهد بود. از دیدگاهی دیگر، این موضعگیری نوعی کوتاهی در وظیفه است: مسئولان منتخب مردم سرپرستی منافع ملی را آگاهانه به گروه کوچکی از میلیاردرها واگذار کردهاند که معتقدند خودشان بهتر از همه صلاح بشر را میدانند.
جاهطلبیهای تازه صنعت فناوری، استفاده از هوش مصنوعی نه تنها برای تغییرشکل مشاغل، آموزش و زندگی اجتماعی، بلکه حتی حکمرانی، نقطه ضعف بزرگی دارد: تاجران هوش مصنوعی بهشدت به تأیید رئیسجمهور نیازمندند. چتباتها به مراکز داده عظیم و زیرساختهای انرژی وابستهاند که نیازمند مجوزها و تسهیلگری پروژههای ساختوساز بزرگ توسط دولت است؛ محصولات هوش مصنوعی که همچنان خطاپذیرند و هنوز مسیر روشنی بهسوی سودآوری نیز ندارند، بسیار به بازاریابیهای پر زرق و برق، مانند قراردادهای پرسود دولتی و نظامی، نیازمندند. اندکی پس از مراسم تحلیف ترامپ، زاکربرگ که او نیز بهشدت دنبال توسعه هوش مصنوعی است، در جلسه گزارش عملکرد مالی متا گفت: «امروز دولتی در آمریکا داریم که به شرکتهای پیشرؤ ما افتخار میکند، به پیروزی فناوری آمریکایی اولویت میدهد، و از ارزشها و منافع ما در خارج دفاع خواهد کرد.» آلتمن، که زمانی از مخالفان سرسخت ترامپ بود نیز در پیامی نوشت که اکنون باور دارد ترامپ «از بسیاری جهات برای کشور شگفتانگیز خواهد بود!».
اکنون که رونق هوش مصنوعی جاهطلبیهای سیلیکونولی را به اوج خود رسانده، حاکمان آمریکا بیش از هر زمان دیگر در تیم هواداران این صنعت قرار گرفتهاند. از یک منظر، این کار همان محافظهکاری کلاسیک است: ستایش حاکمان تجاری آمریکا با این باور که موفقیت آنها به نفع ملت خواهد بود.
این وابستگی به نوعی ناهماهنگی شناختی ختم شده است. در مراحل اولیه و فعلی رونق هوش مصنوعی، سیلیکونولی با تمام آزادی عملی که دارد، تصمیم گرفته دیدگاههای واقعی خودش درباره دموکراسی را بیان نکند تا یک وقت با دیدگاههای دمدمیمزاج کاخ سفید تفاوت نداشته باشد. در حالی که میلیونها شهروند عادی، مقامهای فعلی و سابق دولتی، وکلا، دانشگاهیان، و همچنین مخالفان دیکتاتوری در سراسر جهان هشدار دادهاند که دولت ترامپ باعث نابودی دموکراسی آمریکایی خواهد شد، شرکتهای هوش مصنوعی علیرغم لفاظیهای پرهیاهوی خود درباره حفاظت از دموکراسی، عمدتاً حامی دولت یا خاموش ماندهاند. البته گاهی مخالفت خود را هم نشان دادهاند، هرچند فقط در مورد سیاستهای فناورانه بسیار خاص: برای نمونه مایکروسافت اخیراً گفته که از دولت ترامپ یا هر دولت دیگری که بهعنوان بخشی از سیاستهای جنگ تجاری خود آنها را مجبور به توقف خدمات ابری در اروپا کند، شکایت خواهد کرد. آمودئی مدیرعامل آنتروپیک نیز، چندی پیش در نیویورک تایمز در انتقاد از پیشنهاد جمهوریخواهان برای غیرقانونی کردن مقررات ایالتی در زمینه AI یادداشتی منتشر کرد. آنتروپیک همچنین با لغو برخی محدودیتهای صادرات تراشههای هوش مصنوعی به چین از سوی ترامپ مخالفت کرده و معتقد است که کنترل صادرات تراشه برای کند کردن توسعه مدلهای چینی ضروری است.
در همین حال، ترامپ مشغول انتقام گرفتن از مخالفان سیاسی خود است، آشکارا در برابر حکم دادگاهها میایستد، ارتش را علیه معترضان قانونی بسیج میکند، از جایگاه خود برای ثروتمند کردن خود و خانوادهاش سواستفاده میکند و حتی فرمانی اجرائی علیه «هوش مصنوعی ووک» امضا کرده تا دسترسی آمریکاییها به این نوع محتوا در چتباتها را محدود کند. اگرچه تمام این اقدامات با همان الگوی حکومت «اقتدارگرایانه» که شرکتهای هوش مصنوعی مدعی مبارزه با آن هستند همخوانی دارد، این شرکتها هیچ سخنی علیه این اقدامات نگفتهاند.
من با OpenAI، آنتروپیک، گوگل، مایکروسافت، اسکیل، متا و پالانتیر تماس گرفتم تا برای بحث درباره این مسائل مصاحبه کنم. پس از پاسخگوئی یا عدم پاسخ آنها، مجموعهای مفصل از سوالات برایشان ارسال کردم. متا دریافت سوالات را تأیید کرد اما پاسخی نداد و گوگل اصلاً پاسخی نداد. لیز بورژوا، سخنگوی OpenAI، نوشت: «عقیده ما این است که آمریکا بهترین مکان در جهان برای ساخت هوش مصنوعی دموکراتیک است» و افزود: «میان جمهوریخواهان و دموکراتها توافق آشکاری وجود دارد که آمریکا باید در این حوزه پیشگام باشد، و بهنظر ما اهمیت هوش مصنوعی دموکراتیک فراتر از سیاستهای حزبی است.»
نمایندگان اسکیل، مایکروسافت و آنتروپیک از اظهارنظر خودداری کردند اما مرا به بیانیههای اخیر شرکتهایشان، از جمله شهادتهای کنگرهای مدیرانشان، ارجاع دادند. حرف اصلی تمام این بیانیهها این است که پیشبرد هوش مصنوعی ساخته آمریکا برای تقویت ارزشهای دموکراتیک و مقابله با چین ضروری است. جک کلارک، مدیر سیاستگذاری آنتروپیک، اخیراً به کنگره آمریکا گفت: «هوش مصنوعی شناخته شده در کشورهای اقتدارگرا، صرفنظر از تفاوت سلیقه سازندگان آن، ناگزیر با اقتدارگرایی در هم تنیده و آغشته خواهد بود». کورتنی بومن، مدیر ارشد مهندسی حریم خصوصی و آزادیهای مدنی در پالانتیر، در ایمیلی به من نوشت که «صرفنظر از اینکه چه دولتی بر سر کار باشد، حتی در زمانهایی که درباره مسیر دموکراسی اختلاف نظرهای عمیق وجود دارد»، کمک کردن به عملکرد روان دولت ضروری است. بومن نوشت پروژه آمریکایی تنها در صورتی ادامه مییابد که سازمانهای فدرال همچون ارتش، مرکز کنترل بیماریها (CDC) و اداره مالیات (IRS)، که همگی با پالانتیر قرارداد دارند، نیز به فعالیت خود ادامه دهند.
با تمام این حرفها ترامپ نیروهای وفادار خود را در ارتش گمارده، نیروی کار اداره مالیات را کاهش داده و مرکز کنترل بیماریها را به دست منکران علم تجربی سپرده است! شاید باور صنعت AI به اینکه سعادت جهان در دستان آنهاست واقعی باشد، اما منطق زیربنای این باور، منطقی بسیار سطحی است. بهنظر میرسد که غولهای هوش مصنوعی کمتر نگران آمریکا و ویترین پروژه دموکراتیک آن باشند و بیشتر آن را به نگاه یک برند، سرمایهگذار و پشتیبان مقرراتی ببینند. شاید امروزه مدیران هوش مصنوعی به نوعی میهنپرستان هوش مصنوعی باشند، اما این میهنپرستی شغل دوم آنهاست: ایمان به جهش فناورانه و حفظ قدرت همچنان فراتر از هر تعهدی به دموکراسی است.