«ظرفیت حاکمیت[۱]» عبارت است از شایستگیها و منابعی که در اختیار حاکمیت است که قدرت اعمال حکمرانی را به دست میدهد. مفهوم «ظرفیت حاکمیت» زمانی در ادبیات بینالمللی رشته مدیریت دولتی شکل گرفت که از سوی به دنبال توسعه اقتصادی و کوچکسازی دولت، فشارها برای بازاری سازی خدمات و امورات عمومی افزایش یافت و بخشی از حوزه اقتدار و ظرفیت حاکمیت به بخش خصوصی واگذار گردید، از سویی دیگر در جریان توسعه سیاسی و اجتماعی بخش سوم جامعه فعال شدند و با شکلگیری احزاب، سمنها و رسانههای متنوع و متعدد قسمت دیگری از ظرفیت حاکمیت به این بخش واگذار شد و نهایتاً به دنبال روند توسعه، با ترویج حکمرانی خوب، سازمانهای بینالمللی و جهانی با اعمال حکمرانی از آن سوی مرزها و پذیرش حاکمیتهای ملی برای تبعیت از آنها، بخش دیگری از ظرفیت حکمرانی ملی واگذار شد.
مجموعاً سه گروه ظرفیت سیاسی، تحلیلی و عملیاتی حدود اقتدار و قدرت مانور حکمرانی یک حاکمیت را تشکیل میدهند که هر یک را میتوان در سطوح فردی، سازمانی و ملی در نظر گرفت.
ظرفیت سیاسی
ظرفیتهای سیاسی اشاره به عواملی دارد که حمایت سیاسی را برای اجرای یک خط مشی به دست میدهد جدول نشاندهنده سه سطح از ظرفیتهای سیاسی است. (جدول 1)
ظرفیت تحلیلی
ظرفیت تحلیلی به مجموعهای از مهارتها و شایستگیهایی اطلاق میشود که امکان ارزشیابی، رتبهبندی، رصد، نظارت، بازخورد و نهایتاً بهبود و اصلاح فرآیندها، ساختار و اهداف حکمرانی را به دست حاکمیت میدهد. (جدول 2)