خانه » مقالات » اخلاق و حریم خصوصی در متاورس
اخلاق و حریم خصوصی در متاورس
یکشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۹
زمان تقریبی مطالعه ۱۳ دقیقه
این گزارش برگرفته از متنی است که به تازگی در وب سایت فوربز منتشر شده است. مفهوم متاورس که ترکیبی از متا به معنی فراتر و یونیورس به معنی جهان است، نظریه‌ای پیرامون یک تکنولوژی جدید در آینده بوده و ترکیبی از فضای مجازی، اینترنت و واقعیت افزوده است.

این گزارش برگرفته از متنی است که به تازگی در وب سایت فوربز منتشر شده است. مفهوم متاورس که ترکیبی از متا[۱] به معنی فراتر و یونیورس[۲] به معنی جهان است، نظریه‌ای پیرامون یک تکنولوژی جدید در آینده بوده و ترکیبی از فضای مجازی، اینترنت و واقعیت افزوده است.
موج بعدیِ کامپیوتری شدن جهان، فرصت‌هایی را برای درک بهتری از مشتریان و انواع جدیدی از جمع‌آوری داده‌ها فراهم می‌آورد. سوال این است که این موج کجا رخ خواهد داد؟
جواب جایی به نام متاورس است که ابعاد دیجیتالی و ملموسِ عالم را به هم می‌رساند. با محقق شدن چنین فضایی، فرصت‌ها و همچنین مسئولیت‌های بزرگی برای افراد، حرفه‌های بازاریابی، ارتباطات و تبلیغات به وجود می‌آید. در متاورس، بازاریاب‌ها دیگر محدود به تبلیغات صرفاً روی صفحات تخت[۳] نیستند، بلکه دنیایی کاملاً مجازی برای خلق تجارب همه جانبه و سه بُعدی برای شرکت‌ها و برندهایی[۴] که این‌ها نماینده‌شان هستند، خواهند داشت.
همان‌طور که میزان مصرف بازاریاب‌ها از رادیو، تلویزیون، اینترنت و پرینت گسترش و تحول می‌یابد، اعمال و چارچوب‌های اخلاقی نیز گسترش پیدا می‌کنند. اینترنت به بازاریاب‌ها اجازه داده تا حرکت‌های موس مشتریان یا این مسئله را که او به کجای صفحه نگاه می‌کند، مورد بررسی قرار دهند. در متاورس، آن‌ها قادر خواهند بود که حرکات بدن، امواج مغزی و پاسخ‌های فیزیولوژیک را دنبال کنند.
بسیاری از مصرف‌کنندگان تمایل دارند در هنگام دانلود برنامه‌ای جدید بدون مطالعه‌ی سیاست‌های حفظ حریم خصوصی[۵] آن‌ها را قبول کنند؛ در حالی که شاید آگاه باشند که شرکت‌ها و آژانس‌های تبلیغاتی از داده‌های آن‌ها نظیر موقعیت و کلیک‌ها برای تحویل تبلیغ‌های هدفمند استفاده می‌کنند. بعضی مصرف‌کنندگان شاید این را هم بدانند که شرکت‌ها داده‌های آن‌ها را با شخص ثالثی[۶] به اشتراک می‌گذارند؛ ولی شاید حس می‌کنند که هیچ کنترلی روی این موضوع ندارند.
تصور کنید که رسوایی در مورد درز داده‌های شخصی یا سوء استفاده از آن‌ها رخ دهد. حتی در چنین صورتی این مورد تأثیر اندکی در دقت افراد در خواندن سیاست‌های حفظ حریم شخصی و یا کاهش دانلود شدن برنامه توسط آن‌ها دارد. به همین دلیل قسمت نگران‌کننده در مورد این مصرف‌کنندگان وقتی است که آن‌ها وارد متاورس می‌شوند؛ جایی که مردم هدست‌های[۷] واقعیت مجازی[۸] یا عینک‌های واقعیت افزوده[۹] می‌خرند.
برای بازاریاب‌هایی که نماینده برند‌ها هستند، متاورس حجم عظیمی از چالش‌ها و فرصت‌ها و دنیایی از امکانات بیشمار برای برند‌ها فراهم می‌آورد تا آن‌ها تجربیاتی به وجود آورند، جزئی از دنیاسازی باشند، و با مشتریان به روش‌های معاشرتیِ کاملاً جدید برخورد کنند. جعل‌ها[۱۰]، داده‌های کلان[۱۱]، و حملات سایبری[۱۲] همگی می‌توانند یک برند و مشتریانش را تخریب کنند.
در این‌جا چند مورد از ملاحظات اخلاقی و حریم خصوصی که حرفه‌ای‌ها نیاز دارند تا از آن‌ها مطلع باشند آورده شده تا با ساخته شدن متاورس، از ابرواقعیت[۱۳] به پروتوپیا[۱۴] حرکت کنیم:

پاسخ‌های فیزیکی منفی

وقتی که تبلیغات را در متاورس می‌گنجانیم، مهم این است که اثر حسیِ این تجربه را در نظر بگیریم. مثال‌های ابرواقعیت نشان می‌دهند که چگونه این تبلیغات می‌توانند تجربه را طوری بپوشانند که انسان نخواهد هیچ‌وقت به اصل ماجرا بازگردد. در طرف مقابل حساسیتِ بیش از حد ناشی از این تبلیغات می‌تواند آغازکننده تشنّج در برخی افراد مبتلا به صرع باشد. حتی زمانی که نرخِ فریم‌ها[۱۵] انتقال فیلم را در متاورس یکپارچه کرده و بهبود می‌بخشد، برخی کاربران همچنان ممکن است دچار حالت تهوع شوند.

کودکان و متاورس

همان‌طور که می‌دانیم، آن‌چه مردم در واقعیت مجازی تجربه می‌کنند، حافظه‌شان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌تواند آن‌ها را بی‌حس کند، یا مجبورشان کند حس کنند قبلاً کاری کرده‌اند؛ حتی اگر در واقعیت آن را انجام نداده باشند. بازاریابی در مورد بزرگسالان یک مقوله است؛ ولی در مورد کودکان مقوله‌ای جداگانه است. به لحاظ تئوری هر فرد در متاورس می‌تواند هر چیزی باشد یا ادعای آن را کند؛ ولی هنوز این مسئله حیاتی است که برخی اطلاعات کلیدی مانند سنِ فرد در این محیط را بدانیم تا از برخی سوء استفاده‌ها جلوگیری کنیم و محتویات نامناسب در دسترس کودکان قرار نگیرد.

داده‌های زیست‌سنجی[۱۶]

به وسیله‌ی هدست‌ها و عینک‌هایی که به مردم اجازه‌ی دسترسی به متاورس می‌دهند، شرکت‌ها می‌توانند حرکات چشم و پاسخ روان‌شناسانه‌ی آن‌ها مانند ضربان قلب به یک تجربه را ردیابی کنند و پی ببرند که انسان‌ها به چه محیط‌های مجازی‌ای وارد می‌شوند، چه حرکت‌های بدنی‌ای انجام می‌دهند، و چه مدتی در یک محیط باقی می‌مانند.
حوادث بسیاری در سال اخیر پیرامون مسئله‌ی درز اطلاعات رخ داده است؛ یعنی برنامه‌ها اطلاعات شخصی و حتی پزشکی و محرمانه‌ی میلیون‌ها شهروند آمریکایی را به نمایش گذاشته بودند، حتی در یک مورد اطلاعاتی پیرامون مثبت شدن تست ایدز یک نفر!

امواج مغزی[۱۷] حاصل از واسط‌های مغز- رایانه[۱۸]

واسط‌های مغز- رایانه به زودی یکی از راه‌های دستیابی به متاورس می‌شوند که می‌توان آن‌ها را روی سر همانند هدفون‌ها، روی مچ دست یا عینک نصب کرد. این تکنولوژی، الگو‌های امواج مغزی را ردیابی و از طریق تکنیک‌های یادگیری ماشین[۱۹] این محیط را فراهم می‌کند.
ادعا می‌شود که “امواج مغزی به طور خودکار توسط چیپ‌ست[۲۰] N1 به صورت فراداده کدگذاری می‌شوند.” در متاورس، بازاریاب‌ها این توانایی را دارند که تشخیص دهند هر شخص چگونه به این فضا دسترسی دارد: از طریق هدست‌های واقعیت مجازی، عینک‌های واقعیت افزوده، یا واسط‌های مغز- رایانه.

محافظت از دوقلو‌های دیجیتال

در متاورس طبیعتاً این تنها افراد نیستند که مجازی‌سازی می‌شوند، بلکه اشیا نیز دست خوش این عملیات می‌شوند. به طور مثال، اگر یک خانه با تمام اشیای شخصی درونش در متاورس باشد، آیا هرکسی می‌تواند وارد آن شود یا فقط مالکین واقعیش[۲۱] می‌توانند؟

جعل‌ها و جایگزین‌های واقعیت

بازاریاب‌ها در متاورس نیاز خواهند داشت که در امنیت سایبری سرمایه‌گذاری کنند تا از جابجایی غیرقانونی[۲۲] داده و دستکاری برند‌ها جلوگیری نمایند. جعل‌ها، آواتار‌های[۲۳] هک شده، و اشیای دستکاری شده از جمله انواع رفتار‌های بدکارانه‌ای هستند که بازاریاب‌ها باید همیشه از آن‌ها با خبر باشند.
شرکت‌های بازاریابی می‌توانند به روش‌های مختلفی از قبیل توسعه‌ی بهترین کارها شامل این که چگونه شرکت‌های بازاریابی به داده‌های مصرف کنندگانشان احترام می‌گذارند، چگونه به حملات اطلاعات غلط پاسخ می‌دهند، و چه نوع تکنولوژی‌ها و تجاربی در متاورس قابل استقاده هستند، خود را برای چنین عرصه‌ای آماده کنند تا تصمیمات اخلاقی‌محور بگیرند.
در دنیایی که دیگر، آدمی چیزی را از طریق چشمانش باور نمی‌کند، تنها راه‌های به وجود آورنده‌ی اعتماد و حفظ آن، اخلاق، مسئولیت‌پذیری[۲۴]، شفافیت، و رویکرد‌های بشرمحور[۲۵] هستند.

حالا وقت آن است، نه دیرتر!

منابع
سایر مقالات