
توسعه حاکمیت در طیف گستردهای از حوزههای دیجیتال از فضای سایبری گرفته تا زیرساختهای اینترنت در مطابقت با روند رشد تهدیدات و مشکلات این حوزه چندان موفق نبوده است. به عقیده بسیاری از متخصصان، تداوم این روند که عمدتاً از سوی کشورهایی چون روسیه و چین پیگیری میشود، سبب شکلگیری یک شکاف عمیق در فرایند قانونگذاری میشود. این امر بدین معنا است که ابزار، مکانیسمهای حفاظت از حریم شخصی، مبارزه با جرائم رایانهای و ایجاد استانداردهای محدود برای هوش مصنوعی در این مُدل مدیریتی عمدتاً ناکافی و ناکارآمد هستند. به زعم کارشناسان این عرصه، نقطه شروع شکلگیری سیاستهای مؤثر بر فضای مجازی، درک پیچیدگی اساسی چشمانداز دیجیتال جهان و اهمیت آن در ایجاد یک زبان مشترک برای گروههای ذینفع است. زیرساختهای تکنولوژیک در حال توسعه به هیچ وجه یکپارچه نیستند. این مجموعه بزرگ، در عمل، ترکیبی بسیار متنوع از عناصری با فناوری بالا (high-tech)، یعنی سخت افزار، سیستم، الگوریتم، پروتکلها و استانداردهای طراحی شده از سوی شرکتهای خصوصی و دولتی مختلف با مفروضات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متفاوت را شامل میشود.
مطالعه موردی فضای سایبری و هوش مصنوعی
مسئله فضای سایبری و هوش مصنوعی، دو مورد مطالعاتی خاص برای درک بهتر چالشهای عدم وجود یکپارچگی در سیستم به شمار میروند. کشور روسیه، از سال 1998، خود را به عنوان یکی از مُدعیان جدی حضور و اثرگذاری بر حاکمیت سایبری مطرح کرد. این کشور از این تاریخ، به صورت جدی وارد بحث و گفتگوی بینالمللی در مورد مسائل مربوط به فضای سایبری شد. تلاشهای بیوقفه روسیه سبب پیشگامی این کشور در تشکیل گروه کارشناسان دولتی سازمان ملل (GGE) در سال 2004 شد. هدف از سازماندهی این کارگروه، تقویت امنیت اطلاعات و سیستمهای مخابراتی جهان بود. کارشناسان دولتی در ابتدا موفق به ایجاد قوانین، هنجارها و اصول مشترک، در برخی موارد کلیدی شدند. با این حال، این روند مثبت، در سال 2017، به واسطه اختلافات اساسی میان رویکرد سران نسبت به مسائلی چون حق دفاع مشروع در فضای سایبری و کاربرد حقوق بینالملل در ختم منازعات سایبری متوقف شد. شکست خوردن این مذاکرات 19 ساله، در بطن خود، منعکسکننده شکلگیری یک شکاف ایدئولوژیک عمیق در نگاه حاکمیتی نسبت به اینترنت است. آمریکا و متحدانش، با حمایت از رویکرد جهانی، حفظ یکپارچگی و آزادی اینترنت در یک سو و گروه دیگر به رهبری چین و روسیه، با تأکید بر افزایش کنترل و محدودیتهای فضای سایبری، در سوی دیگر قرار گرفتند. این اختلافات، سرانجام در دسامبر سال 2018 به تصویب دو قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل منجر شد. قطعنامه نخست، که مورد حمایت روسیه بود، سبب تشکیل کارگروهی جدید برای تدوین هنجارهای جدید و سازماندهی گفتگوهای بینالمللی منظم این حوزه شد. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا نیز با هدف تشکیل مجدد گروه کارشناسان دولتی به منظور شناسایی راههای افزایش انطباق با هنجارهای سایبری موجود از قطعنامه دوم حمایت کرد. اگرچه هر دو قدرت بزرگ جهانی، یعنی آمریکا و روسیه، طرحهای مدنظر خود را جهت مبارزه با رویکرد طرف مقابل خود مطرح کرده بودند، اما بسیاری از کارشناسان و ناظران متخصص، این دو قطعنامه را مکمل یکدیگر میدانند. این درگیری بزرگ در لایههای پایینتر و در خارج از سازمان ملل میان کشورهای کوچکتر نیز وجود دارد. در حال حاضر، دهها موافقتنامه دو جانبه و چند جانبه برای چارچوبمندکردن فضای سایبری میان کشورهای ذینفع شکل گفته است.
هوش مصنوعی، دومین بخش مهم دیگری است که ابعاد مختلف چالشهای قانونگذاری آن محل بحث و گفتگوست. سیاستهای جدید مطرح شده در مورد مدیریت این بخش، به واسطه عدم وجود استانداردهای جهانی یکسان، عموماً بیاثر هستند. ارزش بالقوه توسعه این فناوری، با ایجاد امکان پیشرفت شگرف برای جوامع بشری و دولتها، سبب بروز رقابتی شدید میان کشورهای هژمون، برای کسب رهبری فنی و ایدئولوژیک در این زمینه شده است. در میان کشورهای حاضر در این رقابت تنگاتنگ، چین، بلند پروازانهترین برنامه را دارد. دولت این کشور، در سال 2017، راهبردی کلان برای دستیابی به سلطه جهانی بر فناوری هوش مصنوعی، تا سال 2030 منتشر ساخت. پکن در نظر دارد، سهم خود از این صنعت رو به رشد را به 150 میلیارد دلار برساند و استفاده از فناوری یاد شده را در بخشهای مختلف از جمله برنامه های نظامی و توسعه شهرهای هوشمند، توسعه دهد. از سوی دیگر، آمریکا، برای تقابل با این طرح و حفظ رهبری در حوزه هوش مصنوعی، اخیراً یک دستورالعمل اجرایی صادر کرده است. علاوه بر این، تا به امروز، حداقل 15 کشور توسعهیافته اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و بریتانیا نیز برنامههای ملی و مستقل هوش مصنوعی خود را تنظیم کردهاند. بسیاری از کارشناسان حوزه روابط بینالملل معتقدند که گرچه این راهبردهای مستقل برای توسعه زیرساختهای داخلی هر کشور لازم و ضروری هستند، اما در مقیاس کلان، سبب کاهش هماهنگی جهانی در این زمینه میشوند. متأسفانه در میان پیشرفتهترین کشورها نیز توجه چندانی به مسئله همکاری و تعامل وجود ندارد.
رقابتهای چند جانبه نیز پدیدهای نوظهور است که به سرعت در حال گسترش است. به عنوان مثال، کمیسیون اروپا در آوریل سال جاری دستورالعمل اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی را برای اعضای خود تدوین و منتشر کرد. این در حالی است که مقامات کشورهای شمال اروپا و منطقه اسکاندیناوی نیز همکاری خود در زمینه هوش مصنوعی را رسماً آغاز کردهاند. سران کشورهای جی 7 (G7) نیز آمادگی خود را برای حفظ تعهد نسبت به سند چشمانداز آینده هوش مصنوعی شارلووی اعلام کردهاند. اخیراً، کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نیز مجموعهای از توصیههای اجرایی مشترک در مورد هوش مصنوعی را پذیرفتهاند. به عقیده کارشناسان، این توافقنامههای بینالمللی خُرد، مُبین تغییر صفبندیهای گذشته و آغاز تلاش برخی کشورهای جدید برای ورود به این عرصه رقابتی بزرگ است.
اهمیت تغییر موضع بازیگران پیرامونی
بیشک این رقابت تا به امروز هیچ برنده روشنی نداشته است. رقابت و تضاد به صورت مداوم افزایش یافته و جهان روز به روز بیشتر به تحقق اسپلینترنت نزدیک میشود. در چنین شرایطی، فضای سایبری مرزبندی شده و با توجه به رویکرد حکومتهای غالب به حوزههای آزاد و محدود تقسیم خواهد شد. در چنین شرایطی، هر یک از اندیشههای ایدئولوژیک قدرتمند حاضر در این نبرد تلاش میکند تا با گرد هم آوردن دولتهای کوچکتر دامنه نفوذ خود را گسترش دهند. در این روند، عموماً کشورهای کمتر توسعهیافته که هنوز درگیر ایجاد زیرساختهای دیجیتال خود هستند، به سمت یکی از دیدگاههای موجود در این عرصه حرکت کرده و به حوزه نفوذ کشورهای بزرگتر بدل میشوند. گرچه نقش چنین کشورهایی، به صورت منفرد در این نظام بزرگ چندان مهم به نظر نمیرسد. اما عزم جمعی تعداد زیادی از دولتهای یاد شده برای پیوستن به یکی از اردوهای بزرگ در حوزه حاکمیت فضای سایبری میتواند سرنوشت جهان را برای همیشه دگرگون سازد.