از منظر لوئیس، ایران اگرچه هنوز به یکی از قدرتهای سایبری برتر جهان بدل نشده است، اما با تکیه بر راهبرد کارآمد و سازمانهای تخصصی فعال در زمینه جنگ سایبری، به سرعت توانمندیهای خود در این زمینه را بهبود بخشیده است. ایران برای استفاده از فضای مجازی، به عنوان یکی از مصادیق قدرت ملی، عزم خود را جزم کرده است.
وی مدعی است که تجربه گسترده ایران در حوزه فعالیتهای مخفیانه چون غنی سازی اورانیوم، استفاده این کشور از قدرت سایبری را در راستای اعمال اقتدار ملی و اتخاذ یک راهبرد بلند مدت هوشمندانه، تسهیل میکند. به عبارت دیگر، هیچ یک از اقدامات سایبری ایران در قبال ایالات متحده آمریکا و سایر دشمنانش، بیهدف نبوده و پیرو یک استراتژی کلان و مدون است.
وی در تحلیل رفتار ایران، ادعا کرد که این کشور، پیشرفتهای سایبری خود را بخشی از قابلیتهای نظامی نامتقارن مورد نیاز برای مقابله با ایالات متحده میداند. به جرئت میتوان عزم ایران برای توسعه توانمندیهای سایبری را واکنشی عقلایی به آسیب پذیریهای موجود در زیرساختهایش دانست.
درگیری میان ایران و رژیم صهیونیستی، طی سالهای اخیر، به فضای سایبری کشیده شده است و به هیچ وجه نمیتوان نقش مثبت حملات مخربی چون استاکسنت به زیرساخت های هستهای ایران را در افزایش سرعت رشد فناوریهای سایبری این کشور، انکار کرد.
لوئیس، معتقد است که روند رو به رشد توانمندیهای سایبری ایران، به سال 2009، همزمان با فتنه 88، بازمیگردد. وی مدعی است که در آن مقطع زمانی، نیروهای امنیتی ایران، به منظور بسط کنترل و نظارت داخلی خود بر اینترنت، شروع به افزایش توانمندیهای سایبری خود کردند.
به زعم بسیاری از کارشناسان غربی، نهادهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سازمان بسیج و سازمان پدافند غیرعامل کشور، سازمانهای اصلی مسئول عملیات سایبری ایران هستند. نویسنده این مقاله، با تکرار اتهامات مقامات امنیتی غرب، در مورد ساختار سایبری ایران، نوشت:
«سپاه پاسداران در طول سالهای اخیر، بارها زیرساختهای آمریکا، عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس را هدف حملات سایبری قرار داده است. بسیج نیز از سازمانهای تحت نظر سپاه است و فرماندهان آن مدعی هستند که 120 هزار نیروی داوطلب جنگ سایبری در اختیار دارند. از سوی دیگر، پدافند غیر عامل نیز مسئولیت دفاع از زیرساختهای کشور را بر عهده دارد. این در حالی است که رهبر ایران برای ایجاد هماهنگی میان قوای مسئول دفاع و حمله سایبری، فرمان تاسیس نهادی موسوم به شورای عالی فضای مجازی را صادر کرده است.»
تحلیلگران امنیتی غربی، ادعا میکنند که ایران، عموما ابزار سایبری مخرب خود را از بازارهای سیاه تسلیحات سایبری خریداری میکند و با به روز رسانی کدها، قدرت تخریب بدافزارها را افزایش میدهد. یکی از مقامات نظامی ارشد اسرائیل، در سال 2017 گفت:
«اقدامات سایبری آنها (ایران) هنرمندانه نیست. آن ها قویترین ابر قدرت سایبری جهان نیستند؛ اما به صورت مداوم، بهتر و بهتر میشوند.»
محققان مدعی هستند که ایران، حملات سایبری را بخشی از زنجیره بزرگ درگیری نظامی میداند.
لوئیس در تحلیل خود از آینده حضور ایران در فضای مجازی، نوشت:
«ایران بارها زیرساختهای حیاتی ایالات متحده را هدف قرار داده است. میزان موفقیت این حملات، بحث دیگری است. حملات اختلال سرویس توزیع شده که ایران در خلال سالهای 2011 تا 2013، از آنها برای ایجاد اختلالات شدید در سیستم بانکهای بزرگ آمریکا استفاده میکرد، امروزه چندان موثر واقع نمیشوند. گرچه عملیاتی پیچیده چون ساخت استاکس نت و اقداماتی نظیر فعالیتهای روسیه در اوکراین، همچنان فراتر از توانمندیهای سایبری ایران است، اما همچنان اهداف سایبری کوچک متعددی در آمریکا وجود دارد. بیشک علت توقف حملات سایبری ایران، کمبود اهداف بالقوه نیست، بلکه سوالات مطرح شده در مورد اهداف کلان این قبیل حملات است.»
نویسنده این مقاله، در ادامه گمانه زنی و تحلیلهای خود، در مورد سازوکار عملیات سایبری در ایران، مدعی شد که تصمیم برای آغاز یک حمله سایبری به ایالات متحده، با محاسبات جمهوری اسلامی در مورد خطر واکنش احتمالی این کشور، بستگی دارد. وی بر این باور است که ایران، بر خلاف ظاهر بیپروای خود، در مقابل واکنشهای شدید احتمالی مقامات آمریکا، محتاطانه برخورد میکند و در پی دریافت کمترین خسارت در عین وارد آوردن آسیب حداکثری به زیرساختهای ایالات متحده است.
وی در ادامه افزود:
«اگر به بررسی اقدامات سایبری ایران در برابر اهدافش در آمریکا، بپردازیم، در مییابیم که حملات منصوب به ایران، تلاشی مستمر و محتاطانه برای اثبات آسیبپذیری زیرساختهای این کشور، در برابر حملات سایبری، محسوب میشود. حمله به اهداف بزرگ و شاخص در داخل آمریکا، رو به افزایش است و ایران از این امر، اجتناب میکند. این کشور میخواهد ایالات متحده و شرکای منطقهای غرب را با حملات سایبری با برخی انواع کمتر مخرب از عملیات سایبری به چالش بکشد. این در حالی است که حوادثی چون قطع شبکه برقرسانی یا تخریب خطوط انتقال نفت در ایالات متحده آمریکا، میتواند هزینههای جبران ناپذیری برای ایران داشته باشد.»
لوئیس و بسیاری از کارشناسان سایبری بزرگ جهان، به این نتیجه رسیدهاند که استراتژی کلان واشنگتن در حوزه فضای سایبری، بازدارندگی نیست. مقامات سایبری آمریکا، در پی انتقال جنگ سایبری از زیرساختهای خود به شبکه دشمنانشان هستند. بیشک ظهور چنین دیدگاهی، مبین آسیبپذیری و ضعف شبکههای داخلی ایالات متحده است. سیاستگذاران آمریکا، سعی دارند با تدوین سازوکارهای چارچوبمند برای پاسخ به سطوح مختلف اقدامات سایبری علیه زیرساخت هایشان_مانند تحریم اقتصادی، قطع روابط سیاسی و حمله سایبری با قدرت تخریب مشابه_ محاسبات مخالفان بینالمللی خود را تغییر داده و شانس بازدارندگی خود را افزایش دهند. از سوی دیگر، فعالیت مستمر نهادهایی چون فرماندهی سایبری این کشور نیز بخشی دیگر از پازل ایجاد بازدارندگی در حوزه تهدیدات سایبری است.