این گزارش به هوش مصنوعی از منظر مطالعات مبنایی و وجود شناختی میپردازد و بدین منظور، پس از ذکر تاریخچهای از روند شکلگیری هوش مصنوعی و اهداف آن، ابتدا دو رویکرد کلاسیک و جدید در ساخت هوش مصنوعی را توضیح میدهد.
سپس هوش مصنوعی قوی را به مثابه یک غایت و چشمانداز مهم نزد بسیاری از مهندسان این حوزه تبیین کرده و از میان اشکالاتی که فیلسوفان به رویکردها و اهداف هوش مصنوعی وارد کردهاند، چهار اشکال مهم را شرح میدهد و اشکال مهم دیگری را جداگانه و علاوه بر اشکالات مذکور ذکر میکند.
البته از آنجا که گزارش صرفاً به جنبههای وجودشناختی مربوط میشود، از ساحت ادبیات فلسفه ذهن و علمالنفس اسلامی خارج نشده و مباحث مربوط به اخلاق هوش مصنوعی را – به عنوان یکی دیگر از ساحتهای فلسفی بحث پیرامون هوش مصنوعی – کنار گذاشته است.
نویسنده در انتها با مراجعه به منابع بومی فلسفی، توضیح میدهد که هوش مصنوعی و آگاهی مصنوعی – لااقل در برخی جنبههای آن – مطابق علمالنفس حکمت متعالیه، امکان عقلی دارد و قابل انکار قطعی نیست.