راهکار فیلسوفی همچون فوکو در قبال این توسعهی چشمگیر مناسبات قدرت-سلطه، تأکید بر ایستادگی و مقاومت حداکثری سوژههای سیاسی است چراکه قدرت به دلیل ماهیت مولّدش مسیر توسعهاش را باز میکند، در این میان تنها راه پیشِ روی سوژههای سیاسی این است که نقاب از چهرهی قدرت بردارند، ماهیت آن را هرچه بیشتر افشا کنند و نیروهای انتقادی را تقویت کنند تا توسعهی مناسبات قدرت را محدود کنند.
فضای اینترنت و تکنولوژیهای هوش مصنوعی امکان قدرتِ مراقبتی را به بیش از آنچه در شیوههای سنتی مشهود است، گسترش داده است. نظارت بر جزئیات رفتاری کاربران شبکههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند بهدستِ شرکتهای سرمایهداری و دولتها و مراقبت از رفتار آحاد شهروندان ازطریق دوربینهای پراکنده در همهی نقاط شهر نمونههایی از این مراقبت فزایندهاند. مراقبتی که هوش مصنوعی (پردازش رفتارها، پردازش تصویر، پردازش صدا و…) جزئی اساسی از آن است چراکه هزینهی مراقبت و نظارت از طریق هوش مصنوعی بهمراتب کمتر از مراقبت و نظارت صدها و هزاران عامل انسانی است، ضمن آنکه خطای آن نیز بهشدت رو به کاهش است؛ شرایط بهگونهای پیش می رود که در آینده هوش مصنوعی دیگر نه رقیبی در کنار عامل انسانی بلکه بازیگری انحصاری این حوزه خواهد بود.
در شرایط غیر بحرانی مسئلهی اصلی بسیاری از افراد چیزهایی از قبیل حفظ حریم خصوصی و آزادی های فردی است و ترجیح بسیاری بر محدودیت قدرت مرکزی و عوامل نظارتی و مراقبتی بیرونی است؛ در این شرایط نظامات مراقبتی مثلاً برای دسترسی به حریم خصوصی انسانها نیاز به توجیهات قدرتمندی دارند که چالشهایی را فراروی آنها مینهد. اما در شرایط بحرانی مثل بحران کنونی کرونا، صدای اینکه چرا دولت قرنطینه نمیکند، چرا نظامهای بهداشتی ابزارهای کافی و قدرتمند برای تشخیص و رصد بیماران ندارند، چرا بیمارستانها قدرتِ مراقبتی کافی ندارند و بسیاری چراهای دیگر قویتر از هر زمان دیگری شنیده میشود. این شرایط بهترین سوخت برای توسعهٔ هرچه بیمهاباتر و آشکارتر نظامهای مراقبتی است و به همین دلیل در این شرایط یکی از قویترین کشورهای مراقبتی دنیا یعنی چین به الگوی بسیاری از کشورها و مرجعِ حکمرانی و مدیریتِ توانمند بدل میشود. در این شرایط بحرانی، شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، به عنوان بزرگترین مدعیان آزادی فردی، بهکمک رباتهای هوشمند محتواهای مجازی را به بهانهی جلوگیری از ایجاد هولوهراس اجتماعی سانسور میکنند و البته به همین دلیل تحسین میشوند. پلیس هرچه بیشتر به ابزارهای هوش مصنوعیای که تقویتکننده مراقبت است تجهیز میشود و همهی اینها یک نیاز را فریاد میزنند: نیاز هرچه بیشتر افراد به مراقبت بیرونی به دلیل ناتوانی انسانها از عملکردِ کم خطا و کم هزینه در حوزهی مراقبتی.
حاصل اینکه شرایطی مانند بحران کرونا موجب می شود تا اذهان عمومی در میزان مداخلات حاکمیت و یا هر قدرت مرکزی بیرونی بازنگری کنند. افرادی که در میانهی این دوگانه در شرایط آرامش، دستکم در سطح گفتار روزمره به سمت حذف مداخله حاکمیت و هر عامل بیرونی دیگر (مانند هوش مصنوعی) و حرکت به سمت خودآیینی، حفظ حداکثری حریم خصوصی و آزادی میل دارند، در شرایط بحرانی تمنای آن دارند که این عوامل با مداخله حداکثری، حفاظت و مراقبت وی را تأمین کنند حتی به قیمت نادیده گرفتنِ حریم خصوصی آحاد جامعه و سلب آزادیهای ایشان. اما شکی نیست که توسعه این ابزارهای مراقبتی صرفا در شرایط بحران نمیتواند ضمانتکنندهی کارکرد موفقش باشد. شاید بتوان گفت این بحرانها از یک جهت فرصتی فلسفی برای بازبینی در نظریات مرتبط با محدوده و شیوه اعمال قدرت است.