خانه » مقالات » آیا فناوری می‌تواند از ما مراقبت کند؟
آیا فناوری می‌تواند از ما مراقبت کند؟
چهار شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۹
زمان تقریبی مطالعه ۲۱ دقیقه
با ظهور فناوری‌های حوزه سایبر، اعم از ICTها، فناوری‌های هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و شبکه‌های اجتماعی، مسائل فلسفی، اخلاقی و اجتماعی جدیدی مطرح شده است. این فناوری‌ها الگوی معنایی جهان را برای ما تغییر داده‌اند و آنچه ما می‌توانیم ببینیم، درباره‌اش فکر کنیم و در جهان انجام دهیم را تحت تأثیر قرار داده‌اند.

اگرچه گریزی از زیستن در چارچوب این فناوری‌ها نیست، اما می‌توانیم با تحلیل‌های فلسفی-اخلاقی، الگوی معنایی علم و فناوری مدرن را آشکار کنیم و از این‌که این الگو به تنهایی نحوه بودن ما در جهان[۱] را تعیین کند، جلوگیری کنیم. این فناوری‌ها اگرچه در بسیاری از حوزه‌ها به بشر در چاره‌جویی از مشکلات کمک کرده‌اند، اما خود به ایجاد برخی از بحران‌ها متهم هستند. یکی از این بحران‌ها، بحران مراقبت[۲] است که به طور خاص، در حوزه پزشکی خود را نمایان می‌کند.
غایت کنش مراقبت، مراقبت از انسان‌ها و تسکین رنج‌های آن‌هاست و در این مسیر، عوامل انسانی و غیر انسانی مختلفی در رسیدن به این غایت مساهمت می‌کنند. فضای مجازی اگرچه به مدد فناوری‌های نوظهور خود توانسته در تشخیص و درمان بسیاری از بیماری‌ها به کمک پزشکی بیاید، اما تأثیرات عمیق‌تری نیز داشته است و در حال دگرگونی معنای الگوهای زندگی روزمره، جابجایی مرزهای میان مرگ و زندگی، و تغییر مفاهیم عادی[۳] و غیر عادی بودن است. از آنجایی که عقلانیتِ ابزاری[۴] که حاکم بر این فناوری‌هاست، ذیل فرونسیس[۵] یا حکمت عملی قرار نگرفته است و همچنین، به دلیل خلأ تأملات فلسفی، این فناوری‌ها جایگاه درست خود را در ابعاد مختلف زندگی روزمره پیدا نکرده‌اند که یکی از این ابعاد، امر مراقبت در معنای عام و مراقبت پزشکی در معنای خاص است.
فرایند مراقبت بالینی توسط نهاد پزشکی به خوبی صورت نمی‌گیرد. زیرا در این نهاد از بیمار فردزدایی می‌شود. به این معنا که روایت و تجربه او بی‌اهمیت شمرده می‌شود و مراقبتگر ضرورتی به دریافتن معنای بیماری نزد بیمار نمی‌کند. در حالی که در یک مراقبت خوب، مراقبت‌گر باید از ارزش‌ها و باورهای بیمار تا حدی مطلع باشد، به فرهنگ او احترام بگذارد و مراقبتی متناسب با این عوامل را ارائه دهد. برای درمان روح بیمار، مراقبت‌گر باید با او ارتباط نزدیک برقرار کند و با فهم معنای بیماری نزد او، متناسب با بیمار، و نه بیماری، با وی رفتار کند. این‌گونه است که مراقبت فردی می‌شود و توجه به نیازهای بیمار در اولویت قرار می‌گیرد.
طب مدرن (که فناوری با آن عمیقا درآمیخته است) در برخی از موارد، مثلاً در مواجهه با بیماری‌های مزمن، عملکرد قابل قبولی نداشته و نتوانسته به نحو مطلوبی به کاهش رنج این بیماران کمک کند. راهکار طب مدرن بیمارستان‌محور[۶] (بیمارستان نمونه بارز یک سیستم اجتماعی-تکنیکی است) برای این بیماران، یا جدایی آن‌ها از زیست‌جهانشان است یا ماندن در خانه به قیمت تحمل رنج بیشتر و ایجاد مشقت برای اعضای دیگر خانواده. بنابراین، این گروه از بیماران به دلیل نیاز دائمی به مراقبت، عمدتا از مراقبت مطلوبی بهره نمی‌برند و علاوه بر مشکلات جسمی، دچار آسیب‌های روحی مانند حس سربار بودن، وابسته بودن، عدم توانایی لازم برای انجام کارها و … هستند و هویت، شخصیت و کرامت انسانی آن‌ها آسیب می‌بیند و عموما روایت تلخی از زندگی خود دارند. بیمارستانی شدن، موجب می‌شود ارتباط همراهان با بیمار به قوانین بیمارستان محدود شده و بیمار با جدا شدن از زیست‌جهان خود، از بسیاری از تجربه‌های روزمره محروم شود و حمایت‌های عاطفی خود را تا حد زیادی از دست بدهد. بنابراین، بحران مراقبت در پزشکی مدرن به مسئله‌ای جدی تبدیل شده و پزشکی را از غایت اصلی خود، یعنی مراقبت و کاهش رنج بیمار تا حدی دور کرده است.
فناوری‌های پزشکی امروزه در فرایند تشخیص، درمان، بهسازی[۷]، تسکین[۸] و پیشگیری[۹] از بیماری‌ها به کار می‌روند. در نتیجه این خیرگی فناورانه[۱۰] که با پرکتیس پزشکی درآمیخته و حجم عظیمی از داده‌هایی که به واسطه فناوری جمع‌آوری شده است، تحولی جدی را در دانش پزشکی ایجاد کرده است. آزمایش‌های پزشکی و عکسبرداری‌هایی که فناوری امکان آن را فراهم کرده است، منبع اصلی برای قضاوت پزشکی درباره وضعیت بیمار و تصمیم‌گیری اوست. تحولاتی از این دست که حاصل بهره‌گیری روزافزون از فناوری‌های پزشکی است، موجب شده است که شبکه عاملان مسئول در پرکتیس مراقبت از سلامت بیمار دگرگون شود. برای مثال، ضرورت عملکرد درست این فناوری‌ها و کاربرد آن‌ها توسط کاربران موجب شده است که بخشی از مسئولیت پرکتیس مراقبت سلامت، بر عهده طراحان و مهندسانی که سازنده این فناوری‌ها هستند باشد. بنابراین، اهمیت فناوری در بخش‌های مختلف پرکتیس پزشکی و ایجاد تحولاتی بنیادین در این حوزه، انکارناپذیر است.
فناوری‌هایی که در سال‌های اخیر با اقبال زیادی در پزشکی مواجه شده‌اند، در برخی از موارد کنش‌های انسانیِ ناظر به مراقبت را از غایت خود دور کرده و خود منجر به ایجاد بحران مراقبت شده‌اند. در این میان، وظیفه ما این است که با کنترل این فناوری‌های نوظهور، اجازه ندهیم که ما را تحت سلطه خود درآورند و توسعه آن‌ها بدون توجه به تأملات فلسفی و اخلاقی ما ادامه پیدا کند. بحران‌های فردی و اجتماعی که در نتیجه استفاده از فناوری و به طور خاص فناوری‌های نوین فضای مجازی به وجود می‌آیند، برخاسته از ذات فناوری نیستند، بلکه عواقبی امکانی هستند که می‌توان با استفاده مبتنی بر حکمت عملی از فناوری، از آن‌ها پیشگیری و تهدیدهای احتمالی آن‌ها برای افراد و جامعه را تبدیل به فرصت کرد. در نتیجه، فضای مجازی که در ابعاد فناورانه خود متهم به ایجاد بحران مراقبت در برخی از موارد است، می‌تواند بر اساس تعریفی که از حکمت عملی ارائه می‌شود، به نحوی طراحی شود که به حل بحران مراقبت کمک کند و پزشکی را به غایت اصلی خود، یعنی مراقبت از بیمار و کاهش رنج او نزدیک‌تر کند.
اگرچه فناوری‌های حوزه فضای مجازی متهم به ایجاد بحران مراقبت هستند، بحران‌آفرینی ویژگی ذاتی آن‌ها نیست (بر خلاف ادعای ذات‌گرایان فناوری) و اگر بر مبنای ارزش‌های مراقبتی طراحی شوند و در کنش کانونی مراقبت و ذیل حکمت عملی به خدمت گرفته شوند، می‌توانند به حل بحران مراقبت کمک کنند. فناوری‌های نوظهوری مانند هوش مصنوعی، شبکه‌های اجتماعی، اینترنت اشیاء، فناوری‌های مراقبت از راه دور و … از جمله فناوری‌هایی هستند که در سال‌های اخیر ظرفیت‌هایی از خود نشان داده‌اند که می‌توان با استفاده از آن‌ها راهکارهایی را برای حل بحران مراقبت پیشنهاد کرد.
مثال اول، انجمن‌های اینترنتی بیماران هستند که توانسته‌اند بستری را برای بروز حس مراقبت کاربران نسبت به یکدیگر فراهم کنند. برای مثال، نینیسایت که یکی از محبوب‌ترین سایت‌های ایرانی است، توانسته است با ایجاد پلتفرمی برای کاربران خود که عموما زنان باردار یا دارای فرزند هستند، به مثابه یک شیء کانونی عمل کند و کنش کانونی مراقبت در این فضا محقق شود. در بستر این سایت، بسیاری از دغدغه‌ها و نگرانی‌های شخصی و پزشکی این زنان درباره چالش‌هایی که در این دوره‌ها با آن‌ها مواجه می‌شوند رفع شده است و محیطی برای بروز همدلی، که از لوازم اصلی مراقبت محسوب می‌شود، میان کاربران ایجاد شده است. در بسیاری از مواقع، برقراری ارتباط در فضای واقعی میان افرادی که از مسئله‌ای مشترک رنج می‌برند و نیاز به مراقبت و همدلی دارند، با مشکلات متعددی روبروست. این مسئله به دلایل متعددی می­تواند وجود داشته باشد: دشواری در هماهنگی زمانی و مکانی برای دیدار در فضای واقعی، خاص بودن مسئله فرد که موجب می­شود افراد زیادی در درک این تجربه با او شریک نباشند (خصوصا در دایره خانواده و دوستان نزدیک او)، ملاحظات خصوصی فرد برای در میان گذاشتن مسئله شخصی­اش با دیگرانِ نزدیکی که او را می­شناسند و …. به همین دلیل، پلتفرم­های مجازی می­توانند به عنوان مکملی برای برقراری روابط انسانی میان افرادی با درد و دغدغه مشترک عمل کنند و تا حدی از بحران مراقبت بکاهند.
مصداق دیگری که می‌تواند ویژگی‌های یک فناوری مراقبتی را داشته باشد، روبات ایرانی آرش است که توسط گروهی در دانشگاه صنعتی شریف ساخته شده است. آرش نمونه‌­ای از روبات‌­های اجتماعی است که برای تعامل با انسان­ها و با یکدیگر طراحی می­شوند و در تعاملات اجتماعی تقریباً مشابه انسان­ها عمل می­کنند. آرش به گونه­ای طراحی شده است که بتواند در محیط­های بیمارستانی حرکت کند و با قرار گرفتن در کنار کودک، با وی تعامل برقرار کند. هدف از ساخت روبات­های اجتماعی، ایجاد هم­افزایی در سامانه‌های ترکیبی انسان-روبات است. این روبات توانسته است در برقراری ارتباط با کودکان مبتلا به سرطان موفق عمل کند و خلأهای گروه پزشکی در ارتباط‌گیری و مراقبت از این بیماران را تا حدی جبران کند.
امروزه تعداد زیادی از کودکان به دلیل بیماری‌های مختلف در بیمارستان‌ها بستری هستند. به‌ عنوان ‌مثال، در کشور آمریکا از هر 6 بیمار بستری در بیمارستان، یک کودک زیر 18 سال وجود دارد. در ایران نیز بخش قابل‌ توجهی از بیماران بستری در بیمارستان‌ها را کودکان تشکیل می‌دهند. از این جمعیت، حدود 4500 کودک به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان‌ها بستری هستند. این کودکان علاوه بر تحمل درد و استرس ناشی از شیمی درمانی، استرس ناشی از برخورد با اطرافیان و جامعه را نیز متحمل می‌شوند. آن‌ها نمی­دانند که به چه دلیل مبتلا به این بیماری شده­اند و همچنین، ابهام­هایی درباره روند درمان و اتفاقاتی که در محیط بیمارستان با آن‌ها روبرو می­شوند دارند. بررسی­های گروه سازنده این روبات نشان می­دهد که حضور آرش در کنار یک روانشناس در کاهش اضطراب و تنش‌های عصبی این کودکان در محیط بیمارستان مؤثر بوده، میزان همکاری کودکان با پزشکان و پرستاران را در طی معالجات افزایش داده و پاسخ آن‌ها به درمان و داروها را بهبود بخشیده است. اگرچه می‌توان راهکارهایی را برای رفع نواقص اخلاقی و اجتماعی این فناوری‌ها و همچنین، طراحی فناوری‌های مشابه ارائه کرد که پرداختن به این موضوع نیز بسیار حائز اهمیت است.

سایر مقالات