به عنوان مثال کمپانی «Frontier Communications» که کمپانی بسیار مهم و مشهوری در زمینه ارتباطات در ایالات متحده است. حتی برخی کمپانیهای مشهور در زمینه محافظت از اینترنت در مقابل تنظیمگری و سانسور مثل Electronic Frontier Foundation نیز از این واژه در نام خود استفاده میکنند. اگرچه توازی بین فضای سایبری و مکان جغرافیایی اجتنابناپذیر به نظر میرسد اما برابری و معادل بودن آنها پروبلماتیک است.[۱] تفاوتهای بنیادی بین فضای سایبری و سرحد وجود دارد. اولاً فضای سایبری فضایی فیزیکی نیست بلکه بیبدن و صرفاً حاوی ایدهها و اطلاعات است، به همین دلیل کرانه یا مرزهای قابل تشخیصی ندارد.[۲] ثانیاً فضای سایبری تماماً برساخته انسان است. اسطوره آمریکاییِ سرحد تا حدود زیادی مبتنی بر فضای وحشی، بیابانی و بیپایان است و این نکته تقریباً با مرور ادبیات فیلمهای وسترن آمریکایی به وضوح مشخص میشود. اشتیاق برای سرحد و مرز تا حد زیادی معلول نیاز برای فرار از قیودات جامعه است، در حالی که فضای سایبری خودِ جامعه است. به همین دلیل است که استعاره مرز و سرحد برای مقصودی ایدئولوژیک و سیاسی به کار میرود. در این استعاره نخستین نکته و تصویری که برجسته میشود تقابل ذاتی قدرت و ضدـقدرت است. به محض نرمالسازی این استعاره ضرورتاً فضای سایبری به مکانی برای جنگ و کنترل قلمرو تبدیل میشود. استفاده از عبارت مرز و سرحد صراحتاً به رخدادهایی تاریخی و فرهنگی ارجاع دارد. مرز و سرحد به مناطق یا انسانهایی اشاره دارد که هنوز به کسی تعلق ندارند مثلاً سرزمین بومیان آمریکایی. اشاره به این معنای صریح نشان میدهد که فضای سایبری درست مانند سرزمین بومیان آمریکایی هنوز «مالکی» ندارد اما میتواند روزگاری در تملک کسی (سفید پوستان) درآید.[۳] یا میتوان به پدیده جنگ ستارگان و مقوله پیشتازی فضا اشاره کرد. چنانکه مشهور است در طی جنگ سرد فتح و کنترل فضا به امری سیاسی و ایدئولوژیک نزد طرفین جنگ تبدیل شد درست مانند فتح قطب. اما در پس استعاره مرز و سرحد چه نکته مهمی وجود دارد؟ وقتی یک فضای غیرجغرافیایی را با استعارهای جغرافیایی توصیف میکنیم مقصود و هدف سیاسی خاصی را دنبال میکنیم و در واقع میخواهیم آن را به بخشی از جهان و وضعیتِ موجودِ مقررات، قوانین و نهادها ترجمه نماییم یا اولی را ذیل دومی بازتعریف کنیم.[۴] به عبارتی، فضای سایبری یا ادامه منطق و ساز و کارهای جهان موجود است یا محل بیگانهای در تصاحب آشوبگران و بیگانگان! بخش مهمی از تقلای دولتها و نهادها برای مقررهگذاری مقولات فضای سایبری در چارچوب استعاره مرز و سرحد نرمالیزه و متعارف میشود. به عبارتی، مخاطبان پس از مواجهه با استعاره مرز و سرحد در تحلیل فضای سایبری به راحتی میپذیرند که فضای سایبری درست مثل فضای وحشی و نامتمدنی است که باید با قوانین و مقررات آن را متمدن ساخت. استعارهها چنان قدرتی دارند که در برخی مواقع اجازه فهم پدیده بهمثابه چیزی متفاوت و به گونهای دیگر را نمیدهند. استعاره مرز و سرحد چنان فراگیر و قدرتمند شده است که امروزه به سختی میتوان فضای سایبری را چون چیزی متفاوت از فرهنگ و جامعه موجود درک کرد.[۵]