در جوامع سامانیافته، ساخت سیاسی نمیتواند مُنفک از علم و تکنولوژی باشد. به طور کلی یکی از اهداف مهم تاریخ و فلسفه علم و تکنولوژی نشان دادن همین نکته ظریف در موارد انضمامی است. وقتی تاریخ مصنوعات تکنولوژیک و کشفیات علمی را مرور میکنیم در لایههای عمیقتر به سهولت میتوان ردپای سیاست را تشخیص داد و بالعکس. این ارتباط متقابل را میتوان در برخی پدیدهها ملاحظه کرد، استعارههای سیاسی یکی از این پدیدهها است. بررسی سازوکار استعارههای سیاسی مشخص میکند که آنها نقطه همگرایی و مجاروت دو حیطه سیاست و علمـتکنولوژی هستند. اهمیت این نکته به نحوی است که داشتن یا نداشتن استعاره سیاسی مناسب میتواند نقش تعیینکنندهای در همزبانی و آشتی علم و سیاست ایفا کند. در عصر فضای مجازی که شاهد بحران مفهوم «حکمرانی» هستیم، یکی از پیشنهادات برای بازتعریف حکمرانی میتواند رجوع به استعارههای سیاسی باشد. به عبارت دیگر و با کمی سادهسازی میتوان مدعی بود که تمام تقلاهای ما برای بازتعریف حکمرانی در عصر فضای مجازی در نقطه کانونی «تعریف استعاره سیاسی مناسب» جمع میشود.