خانه » مقالات » رای نوشت/ آیا واقعا مداخله رسانه‌های اجتماعی در انتخابات کمرنگ شده است؟
رای نوشت/ آیا واقعا مداخله رسانه‌های اجتماعی در انتخابات کمرنگ شده است؟
شنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۰
زمان تقریبی مطالعه ۱۸ دقیقه
پس از اعلام نتایج انتخابات میان‌دوره ایالات متحده عناوین مهم خبری حامی این کشور با افتخار اعلام کردند که تلاش بستر‌های رسانه‌های اجتماعی برای جلوگیری از آن‌چه آن‌ها دخالت خارجی در انتخابات و ارائه اطلاعات غلط نامیدند، ثمربخش بوده‌است. طبق ادعاهای مطرح شده، رسانه‌ها در کنترل اطلاعات جعلی و دروغین موفق عمل کرده و توانسته‌اند از تکرار رسوایی سال 2016 یعنی دخالت کشورهای بیگانه جلوگیری کنند. اما مشکل این‌جاست که...

مشکل این‌جاست که صحت‌سنجی این ارزیابی صرفا برمبنای اطمینان‌دهی و ادعای خودِ این رسانه‌ها و نیز گزارش سازمان‌های دولتی و آموزشی که این بار هم مثل سال 2016 هیچ اقدامی انجام ندادند، غیرممکن است. با توجه به این نکته که این نهادها دخالت‌های انتخاباتی سال 2016 را به اعتراف خودشان تشخیص ندادند و این بار هم به‌جای نگاه رو به جلو و استفاده از روش‌های جدید برای بررسی اطلاعات جعلی و دروغین فقط به گذشته توجه داشتند تا اتفاقات قبلی تکرار نشود، پس چرا باید به ادعای ایشان که هیچ سوءاستفاده عمده‌ای از رسانه‌های اجتماعی برای تغییر روند انتخابات انجام نشده اطمینان کرد؟

فوربس در سال 2018 طی گزارشی اعلام کرد که در سال 2016 رسانه‌های اجتماعی مطرح نتوانستند نشانه‌های آشکار پویش‌های انتشار اطلاعات دروغین را که در این بسترها ایجاد شده بود، شناسایی کنند. تمامی این هشدارها حداقل از بیش از نیم دهه قبل از سوی متخصصین گوشزد شده بود و متأسفانه گوش شنوایی برای آن وجود نداشت. سازمان‌های دولتی ایالات متحده – به عنوان یک مجموعه- از آن‌چه در حال رخ دادن بود، بی‌خبر بودند و گروه‌هایی هم که آگاه بودند، نتوانسته بودند اقدام مؤثری انجام داده و یا راهی برای مقابله بیابند. با وجود تمامی هشدارها بخش آموزشی و دانشگاهی نیز نتوانست اهمیت موضوع را درک کند. دلیل عمده آن سرباز زدن شبکه‌های اجتماعی از ارائه اطلاعات مهم و کلیدی به پژوهشگران خارج از مجموعه خودشان بود. دلیل دیگر شکاف موجود بین متخصصین و پژوهشگران دانشگاهی‌ بود که در دو زمینه رسانه‌های اجتماعی و روش‌های انتشار و ارائه اطلاعات جعلی فعالیت می‌کردند. در حال حاضر، پژوهشگران انگشت‌شماری هستند که سابقه فعالیت در بخش اطلاعات و با هدف شناسایی و مبارزه با انتشار اطلاعات دروغین را داشته باشند.

به طور خلاصه می‌توان گفت در سال 2016 تشخیص این که بسترهای اجتماعی چگونه می‌توانند بر انتخابات اثرگذار باشند، با شکست مواجه شد و هنگامی که زنگ خطر این مداخله به صدا در آمد نیز اقدام به موقع انجام نشد. در سال 2018 بزرگ‌ترین خطر در مقابله با روش‌های انتشار اطلاعات دروغین رخ داد و آن این که به‌جای تفکر نوآورانه درباره روش‌ها و شکل‌های جدید پویش‌های انتشار اطلاعات جعلی، بر شناسایی و خنثی‌سازی روش‌های به کار رفته در سال 2016پرداخته شد.

عمده شناسه‌ها و سنجه‌های به کار رفته برای شناسایی این پویش‌ها تا به امروز بر روش‌هایی متمرکز بوده‌اند که در سال 2016 شناخته شد و این یعنی بخش امنیت سایبری به شکلی ساده‌لوحانه به‌جای پیشنهاد راهبردهای جدید به دنبال کشف و مقابله با اتفاقاتی‌ست که در گذشته رخ داده است! اگر یک امر ثابت در دنیای اطلاعات وجود داشته باشد، فقط و فقط این است که بسترهای اطلاعاتی دائما در حال گسترش، نوآوری و تطبیق هستند.

به گزارش فوربس، مداخله در انتخابات سایر کشورها توسط دولت‌ها پیشینه‌ای طولانی دارد، حتی به قدمتی برابر با اولین انتخابات‌های برگزار شده در طول تاریخ. خود ایالات متحده به تنهایی سابقه‌ای طولانی در استفاده حداکثری از فن‌آوری‌های روز در کنار عملیات مختلف در راستای ایجاد پویش‌هایی برای انتشار اطلاعات دروغین در انتخابات سایر کشورها دارد. با افزایش اهمیت رسانه‌های اجتماعی استفاده از این بسترها برای اجرای چنین عملیاتی طبیعی‌ست. در عین حال باید توجه داشت این تصور که «کشورها تنها از رسانه‌ها آن هم برای انتشار خبر دروغ استفاده می‌کنند» صحیح نیست و روش‌های بی‌شماری برای مداخله کشورهای خارجی در هر انتخاباتی وجود دارد. برخی از این روش‌ها بسیار پیچیده بوده و برای تقویت، جهت‌دهی و همراستا با عملیات دیگر به کار می‌روند. به طور خلاصه می‌توان گفت برخلاف تصور عموم که مداخله خارجی فقط به شکل تبلیغات و اطلاعات دروغین در رسانه‌ها انجام می‌شود، این تنها بخش بسیار کوچکی از پویش‌هایی‌ست که هر روز در این راستا در رسانه‌ها می‌بینیم.

با پیشرفت یک روش، شناسایی و مقابله با آن نیز دشوارتر می‌شود. به عنوان مثال یکی از این روش‌ها شناسایی و به کارگیری شهروندان یک کشور با استفاده از رسانه‌های اجتماعی است؛ به‌خصوص وقتی دستمزد این افراد به شکل بورسیه تحصیلی پرداخت می‌شود و خودِ آن‌ها هم گرایش مشابهی با کشور خارجی داشته و سابقه بیان چنین دیدگاه‌هایی را پیدا می‌کنند. حال فیس‌بوک و توئیتر چگونه می‌توانند این تخلف را شناسایی کرده و با آن مقابله کنند؟! از طرف دیگر هنگامی که این روش‌ها به شکلی گسترده در دنیای آنلاین و آفلاین در بستر رسانه‌های اجتماعی و در فضای اینترنت به کار گرفته می‌شوند، شناسایی و تشخیص آن‌ها از رفتار معمولی افراد و سپس مقابله با آن نیز به مراتب سخت‌تر خواهد بود.

با وجود این، مدافعین حریم انتخاباتی در هر کشوری برای جلوگیری از دخالت خارجی تنها بر این تلاشند که «اخبار جعلی[۱]» و «اطلاعات غلط[۲]» را شناسایی کنند و بتوانند نظرات واقعی رأی‌دهندگان را از دیدگاه‌های خارجی تحمیل‌شده تمییز دهند که پرواضح است تلاشی ناکافی است.

اما معضل دیگر، اقدامات بسیار سطحی دخالت است. پویش‌هایی که برای دخالت به خوبی اجرا می‌شوند یا آن قدر پیچیده هستند که هرگز شناسایی نمی‌شوند و یا عمدا آن قدر سطحی هستند که به سادگی و در زمان مناسب شناسایی می‌شوند تا صحت انتخابات را زیر سوال برده و موجب تفرقه و بی‌نظمی شوند. چنین رهیافت‌هایی پیشینه‌ای به قدمت سیاست دارند و موضوع جدیدی نیستند. فقط با توجه به گذر زمان، جدیدترین فن‌آوری‌ها با رسانه‌های اجتماعی تطبیق یافته و دنبال کردن این پویش‌های موفق را ساده‌تر و ارزان‌تر کرده‌اند.

در حال حاضر جدید بودن این نحوه استفاده از رسانه‌های اجتماعی و باور عموم درباره عصر فن‌آوری موجب شده که رسانه‌های اجتماعی به بزرگ‌ترین وحشت افراد تبدیل شوند. اکنون علاوه بر «اخبار جعلی» مفهومی چون «حباب فیلتر[۳]» نیز که از پژوهش‌های دانشگاهی به جامعه منتقل شده، توجهات را به خود جلب کرده و رسانه‌های اجتماعی را به معضلی جدی برای جامعه تبدیل کرده است.

یکی از دلایلی که رسانه‌های اجتماعی را در معرض مذمت قرار داده تلاش بسیار کم این بسترها برای شناسایی راه‌های سوءاستفاده از آن‌هاست. اتکای بیش از حد این بسترها به فرآیندهای فیلترسازی تقریبا تمام‌خودکار – که حتی به افراد اجازه می‌دهد تبلیغی را به اسم مایک پنس یا داعش بارگذاری کنند- موجب شده تلاش رسانه‌های اجتماعی برای جلوگیری از انتشار اطلاعات غلط بیشتر ادعا به نظر برسد تا اقدامی عملی. به همین دلیل هنگامی که از سخنگوی فیس‌بوک خواسته شد تا در این باره نظر بدهد، پاسخی نداشت! علاوه بر این به نظر می‌رسد این بسترها به شکل جزیره‌ای با موضوع برخورد کرده و هر یک به دنبال حل مشکل در بستر خود است و اقدامی چندجانبه و هماهنگ که تمام یا حداقل بسیاری از بسترها را شامل شود، وجود ندارد.

در پایان با نگاه به انتخابات 2016 می‌توان گفت سازمان‌های دولتی و دانشگاهی در شناسایی و مقابله با مداخله خارجی و سوءاستفاده از بسترهای اجتماعی شکست خورده‌اند. همچنین ادعاهای مطرح شده درباره انتخابات میان‌دوره‌ای سال 2018 مبنی بر موفقیت‌آمیز بودن کنترل پویش‌های اطلاعات دروغین نیز این سوال را به ذهن می‌آورد که آیا واقعا باید ادعای این بسترها را بپذیریم؟! با توجه به شکست قبلی آن‌ها چرا باید بدون داشتن هیچ مدرکی به جز ادعای خودِ این بسترها انتظار داشته باشیم در سال 2018 نسبت به سال 2016 بهتر عمل کرده باشند؟!
با تمرکز بر شناسایی روش‌ها و رهیافت‌های سال‌های قبل به‌جای شناسایی روش‌های نوآورانه و پیشرفته برای انتشار اطلاعات دروغین می‌توان گفت رسانه های اجتماعی نسبت به این که چه مداخله‌ای در انتخابات رخ داده نابینا هستند و طبیعتا نمی‌توانند حتی تشخیص دهند که آیا دخالتی صورت گرفته است یا نه؛ چه رسد به این که اگر دخالتی صورت گرفته، بتوانند از آن ممانعت کنند! در زمان امروز که جوامع با خودکار شدن فرآیندها تطبیق یافته‌اند، همین روش‌های ساده‌سازی در کنار مفاهیمی چون «حباب فیلتر» موجب شده است تا حفاظت و حراست از اطلاعات تقریبا بی‌معنا شود. لذا به‌طور کلی می‌توان گفت که کنترل افکار عمومی در فضای مجازی رو به گسترش است. در نتیجه نباید نگاه رو به گذشته به این مسئله داشت و تنها به‌دنبال ممانعت از روش‌های پیشین دخالت در انتخابات بود. زمانی که ما تنها به گذشته نگاه می‌کنیم، مداخله‌جویان در انتخابات چشم به آینده دارند و به دنبال رهیافت‌های جدیدی برای استفاده از دنیای دیجیتال به‌منظور انتشار اطلاعات جعلی و کنترل و هدایت رسانه‌های اجتماعی به سمت نتیجه مورد نظر خود در انتخابات هستند. نگهبانانی که در سکوت و مات و مبهوت، آن‌چه را که در دنیای آنلاین می‌بینیم و می‌شنویم کنترل می‌کنند، در حال کنترل میزان درک واقعی ما از دنیای دیجیتال نیز هستند. در دنیایی که خودِ دموکراسی هم در خطر است و این دیدگاه حقیقتا بسیار ترسناک است.

منابع
نویسندگان
سایر مقالات