بسیاری از کارشناسان حوزه سایبر و تحلیلگران سیاستخارجی روسیه درباره این فرضیه توافق دارند که در مقایسه با اغلب کشورهای غربی که روی موضوعات فنی تمرکز میکنند؛ روسیه رویکردی متفاوت، جامع و یکپارچه در مورد اینترنت، فضای سایبری، امنیت اطلاعات و دیگر موضوعات مرتبط با این حوزه دارد. در روسیه این موضوعات تا حد زیادی با سیاست گره خورده است. این رویکرد و رفتار دولت روسیه معمولاً در قالب «حاکمیت دیجیتال» تفسیر میشود. حاکمیت دیجیتال در سادهترین تعریف به معنای توانایی تصمیمگیری و اقدام مستقل در مورد جنبههای مختلف دیجیتالی است. به عبارت بهتر، تأکید بر این ایده است که یک ملت یا منطقه باید بتواند اقدامات و تصمیمات مستقلی را در رابطه با زیرساختهای دیجیتال، استقرار فناوری، کنترل بر ذخیره و پردازش دادهها و دسترسی به آنها و غیره اتخاذ کند.[۱] ایگور آشمانوف[۲] یکی از حامیان اصلی ایده حاکمیت دیجیتالی روسیه، این مفهوم را در قالب حق و توانایی دولت ملی (روسیه) برای تعیین منافع ملی ژئوپلیتیکی بهصورت مستقل در محیط دیجیتالی میداند.
«رو.نت[۳]» یا اینترنت روسیه یکی از مثالهای برجستهای است که در مورد تلاش این کشور برای بهدستآوردنِ حاکمیت دیجیتالی ارائه میشود. رو.نت، یک محیط نسبتاً بسته و آنلاین و بر اساس زبان روسی است. رونت نه تنها به زبان روسی، بلکه بر اساس«روش روسیِ» انجام کارها (به عنوان مثال، حاکمیت، استقلال از غرب و غیره) نیز هست. رونت همچنین یک محیط مستقل با موتورهای تحقیقاتی توسعهیافته و بسیار محبوب (یاندکس[۴] و رمبلر[۵])، سایتهای شبکه اجتماعی (Vkontakte، Odnoklassniki، LiveJournal، Moi Mir) و خدمات ایمیل رایگان (mail.ru) است. از منظر تئوریک، رو.نت مجموعهای از فعالیتهای اطلاعاتی و ارتباطی است که عمدتاً به زبان روسی و صرفنظر از اینکه منابع و کاربران از نظر فیزیکی در کجا قرار دارند، در محیط اینترنت رخ میدهد و به نوعی با فرهنگ و هویت فرهنگی روسیه مرتبط است.[۶] البته لازم به ذکر است که تلاشهای روسیه در زمینه حاکمیت دیجیتالی محدود به رو.نت نشده و اغلب کارشناسان، قانون «اینترنت مستقل روسیه» را نیز گامی در همین راستا ارزیابی میکنند.
قانون مذکور، قوانین ترافیکی لازم را تعریف میکند، کنترل بر رعایت آنها را سازماندهی مینماید و همچنین ایجاد زیرساختهای لازم را مدنظر قرار میدهد. همچنین، این قانون زمینه بهحداقلرساندنِ انتقال دادههای مبادلهشده میان کاربران روسی به خارج از کشور را نیز فراهم میکند. نهایتاً، این قانون نیاز به انجام تمرینات منظم را برای مقامات، اپراتورهای مخابراتی و صاحبان شبکههای فناوری برای شناسایی تهدیدها و انجام اقداماتی برای بازگرداندن عملکرد بخش روسی شبکه معرفی میکند. اگرچه مقامات روسیه عنوان کردهاند که این قانون برای محافظت از اینترنت (در داخل روسیه) در برابر تهدیدهای خارجی ایجاد شده است، اما این فرضیه مطرح شده که قوانینی مانند اینترنت مستقل، چارچوب قانونی برای ایجاد یک سیستم مدیریت متمرکز اینترنت توسط مقامات دولتی است که از لحاظ نظری امکان جداسازی شبکه روسیه از اینترنت جهانی را فراهم میکند و روسیه از آن برای دستیابی به چند هدف عمده استفاده میکند:
- ایجاد مکانیزمی برای نظارت مؤثر بر اینترنت در داخل مرزها
- تبدیلشدنِ دولت به تنظیمکننده کلیدی در زمینه مقررات اینترنتی در روسیه
- گسترش مدل دولت-محور اینترنت در سطح بینالمللی[۷]
اگرچه تلاش روسیه در زمینه حاکمیت دیجیتال و حتی ارائه مدلی متفاوت از حاکمیت جهانی اینترنت حائز اهمیت است، اما به نظر میرسد که چرایی حرکت روسیه به سمت دستیابی به حاکمیت در این حوزه اهمیت بیشتری داشته باشد. به عبارت سادهتر، سؤال اصلی این است که چرا روسیه به دنبال دستیابی به حاکمیت دیجیتال است. در این زمینه استدلالهای مختلفی وجود دارد، اما به نظر میرسد که تأکید روسیه بر حاکمیت در فضای دیجیتال را میتوان به امنیت هستیشناختی[۸] نسبت داد. اساس بحث امنیت هستیشناختی این است که دولتها، و نه فقط افراد، به همان میزان که دغدغه تأمین امنیت فیزیکی را دارند، نگران امنیت وجودی خود هم هستند. امنیت هستیشناختی امنیت بدن نیست، بلکه امنیت «خود» است. اینکه چه کسی هستیم و هویتمان چیست. بنابراین «امنیت بهمثابه وجود» را به جای «امنیت بهمثابه بقا» نشان میدهد.[۹] البته این لزوماً به معنی زیر سؤالبردنِ امنیت فیزیکی نیست، بلکه امنیت هستیشناختی بر نیاز کشورها بهمنزله یک واحد منسجم و یکپارچه با تجربه هویتی مستمر و پایدار و نه دائماً در حال تحول اشاره دارد. از این منظر یکی از مهمترین چالشهای روسیه پس از فروپاشی شوروی، چالش هویتی -یا اینکه من چه کسی هستم؟- بوده است.
بنابراین، این موضوع به عنوان منبع ناامنی هستیشناختی باقی مانده و روسیه همچنان در حال ساختنِ خود در قالبهای هویتی است. منبع اصلی امنیت (ناامنی) هستیشناختی روسیه، نوسان میان گفتمانهای هویتی پس از فروپاشی شوروی است که از نظر نشانهشناختی تکهتکه و پراکنده هستند. معمولاً از این نوسان به عنوان «آفازی (زبانپریشی[۱۰]) پس از شوروی» یاد میشود که به معنی ناتوانی در «بیان واضح معانی خودِ جمعی ملت» است. بحث اصلی آفازی پس از شوروی این است که روسیه پایان اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان فرصتی برای تغییر شکل هویت خود درک نکرده، بلکه آن را به عنوان تجربه آسیبزای عمیقی میدید که منجر به از دست دادن جبرانناپذیر عناصر اساسی هویت ملی خود شده است. این درک باعث شد که روسیه در احیا و بازسازی خود ناتوان شود.[۱۱] در نتیجه، از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه بیشتر در جستجوی امنیت هستیشناختی بوده است. این جستجو نیز عمدتاً در تلاش برای پاسخ دادن به دو سؤال اساسی بوده است: 1) چه چیزی یک خودِ معنادارِ روسیه پس از شوروی را تعریف میکند؟ 2) چگونه باید چنین خودِ معنادارِ روسی را بهطور واقعی به «دیگران خارجی» در سیاست خارجی نشان داد؟[۱۲]
بنابراین تلاش روسیه برای دستیابی به حاکمیت دیجیتال نیز، از این منظر قابل تبیین است که این حاکمیت از چند جهت به تلاش مسکو برای بازتعریف هویت خود کمک میکند. اولاً، زمانی که دولت روسیه بتواند شبکه اینترنتی مستقل خود را داشته باشد بهتر میتواند بسیاری از مؤلفههای هویت روسی مانند زبان، ادبیات، آداب و رسوم و غیره را ترویج دهد و همچنین، از بسیاری از آسیبهایی که این مؤلفهها را تهدید میکنند، جلوگیری کند. علاوه بر این، یک شبکه بستهای مانند رو.نت مزایای قابل توجهی را در مراحل مختلف رویارویی اطلاعاتی برای روسیه فراهم میکند. بر همین اساس است که روسیه به دنبال ایجاد پُلهای دیجیتالی برای شهروندان در فدراسیون روسیه، سایر کشورهای پس از فروپاشی شوروی و حتی دورتر (ایالات متحده، استرالیا و اروپای غربی) است. بنابراین، اینترنت یک ابزار مهم برای ارتباط بین قومیتهای روسی در داخل و خارج از کشور است. علاوه بر این، دستیابی به حاکمیت دیجیتال با توجه به رویکرد روسیه نسبت به هویت ملی تاریخی خود به عنوان یک قدرت بزرگ نیز حائز اهمیت است. هویت قدرت بزرگ روسیه، منطق و راهنمای رسمی سیاست خارجی این کشور حداقل از اوایل قرن هجدهم بوده است. از طرف دیگر، کشورهای اروپای غربی و از قرن بیستم، جهان یورو-آتلانتیک به رهبری ایالات متحده از لحاظ تاریخی نقش دیگریِ مهم روسیه را ایفا کردهاند. لذا در طول همه این سالها روسیه به دنبال جایگاه برابر با آنها بوده است.[۱۳] به همین دلیل است که اقداماتی مانند حاکمیت دیجیتال و یا تلاش روسیه برای شکلدادن به یک نظم دیجیتال چندقطبی به عنوان گامی در جهت دستیابی به موقعیت قدرت بزرگ تلقی میشود. چندقطبی دیجیتال اشاره به شرایط و ترتیباتی دارد که در آن، وضعیت تکقطبی دیجیتال به رهبری ایالات متحده به چالش کشیده شده و کشورهایی مانند روسیه از طُرُق نهادها و ابتکارات خود در تلاش برای محققشدن این نظم جدید هستند. روایت چندقطبی دیجیتال، اصول هنجاری برتری حاکمیت دولت بر بخشهای اینترنت ملی، نیاز به تنوع بخشیدن به حاکمیت دیجیتال جهانی و بازارهای تحت انحصار ایالات متحده، و اولویت سازمانهای مبتنی بر دولت در مدیریت اینترنت جهانی را ترویج میکند.