مرکز تحقیقات پیو اخیرا طی مقالهای به موضوع تاثیرات مختلف رسانههای اجتماعی بر مردم پرداخته است. بر اساس این پژوهش، در حالیکه بیشتر آمریکاییها اعتقاد دارند که این پلتفرمها برای افزایش سطح آگاهی و خلق جنبشهای اجتماعیِ پایدار ابزاری مؤثر هستند، کارشناسان بر این باورند که این پلتفرمها در بسیاری از موارد، گمراه کننده هستند و گروههای صاحب نفوذ در این پلتفرمها، با انتشار محتوای خاص در این شبکههای اجتماعی از آنها برای جهت دهی به افکار عمومی استفاده میکنند.
چگونگی انجام این تحقیق: این مرکز تحقیقاتی این مطالعه را با هدف فهم این که «آمریکاییها چگونه دربارهی مؤثر بودن رسانه اجتماعی به عنوان ابزاری برای عمل گرایی، تغییر، و مشارکت سیاسی و اجتماعی فکر میکنند؟» اجرا کرد. برای این بررسی، 10211 نفر از افرادِ بالغ آمریکایی در بازهی زمانیِ 13 تا 19 جولای 2020 مورد سوال قرار گرفتند. هرکس که در این مطالعه شرکت کرده عضو یک پنل نظرسنجیِ آنلاین موسوم به مرکز « American Trends Panel (ATP)» بوده که از طریق نمونه برداریهای تصادفی و سراسری، افرادِ حاضر در این پژوهش را انتخاب کرده است. این نظرسنجی که با توجه به عاملِ جنسیت، نژاد، قومیت، طبقات اجتماعی، تحصیلات، و دیگر مقولات تهیه شده است، بیانگر دیدگاه عموم مردم آمریکا است و از این طریق تقریباً آراءِ همهی شهروندان این کشور در استحصالِ نتیجه ی قابلِ اتکای آماری احتساب شده است.
بر این اساس، بنا بر نظرسنجی از جمعیتِ بالغ آمریکایی در بازه زمانیِ 13 تا 18 جولای، هشت نفر از هر ده آمریکایی بیان میکنند که پلتفرمهای رسانه اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی دربارهی مسائل سیاسی یا اجتماعی اثرگذاریِ بسیار زیاد (31%) یا تا حدی اثرگذار (49%) هستند. درصد مشابهی (77%) بر این باورند که این پلتفرمها حداقل تا حدی برای ایجاد جنبشهای اجتماعی پایدار مفید هستند.
درصدهای کمتری – که با این حال هنوز اکثریت هستند – بر این باورند که رسانههای اجتماعی حداقل تا حدودی برای مجبور کردن مسئولین به توجه به مسائل مختلف (65%)، تأثیر بر تصمیمات سیاسی (63%)، یا تغییر ذهنیت افراد دربارهی مسائل سیاسی یا اجتماعی (58%) مؤثر هستند.
بر اساس این گزارش آماری، اکثریت دموکراتها و جمهوری خواهها بر این باورند که پلتفرمهای رسانه اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی دربارهی مطالبی پیرامون جنبشهای پایدار مؤثر هستند.
در بین احزاب سیاسی، اغلب وقتی صحبت دربارهی دستیابی به این اهداف میشود، این پلتفرمها را به عنوان عواملِ مؤثر و نه بی تأثیر توصیف میکنند. اما در این میان هم تفاوتِ منافع، باعث برخی تفاوتها در نظراتی که راجع به این موضوع وجود دارد، میشود.
دموکراتها بیش از جمهوری خواهان معتقدند که رسانههای اجتماعی تا حدی برای افزایش سطح آگاهی عمومی دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی (86% در مقابل 74%)، خلق جنبشهای اجتماعی پایدار (82% در مقابل 73%)، و مجبور ساختن مسئولین به توجه به مسائل مختلف (71% در مقابل 59%) مؤثر هستند. دموکراتها همچنین به پلتفرمهای رسانه اجتماعی به چشم عاملی بسیار مؤثر برای افزایش سطح آگاهی نگاه میکنند: 39% دموکراتها در مقایسه با 22% جمهوری خواهان، بر این باورند که رسانههای اجتماعی در این موضوع بسیار مؤثر هستند.
55% کاربران آمریکایی رسانه اجتماعی اظهار میکنند که از اخبار و مباحث سیاسی خسته شده اند.
حدود 87% دموکراتها در رده سنی بین 18 تا 29 سال و 76% جمهوری خواهان در همان رده سنی، معتقدند که رسانه اجتماعی برای افزایش سطح آگاهی تا حدودی مؤثر هستند. دموکراتهای 18 تا 29 ساله نسبت به رقیبان جمهوری خواهشان احتمالِ بیشتری قائل اند که این پلتفرمها برای ایجاد جنبشهای اجتماعی پایدار (84% در مقابل 74%) و مجبور کردن مسئولین منتخب به توجه به مسائل مختلف (72% در مقابل 60%) مؤثر هستند.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، پلتفرمهای فعال به عنوان رسانه اجتماعی، نقش مهمی در افزایش سطح آگاهی عمومی دربارهی مسائلی مثل رأی دادن، انتشارِ اطلاعات دربارهی کاندیداهای ریاست جمهوری و اجازه دادن به کاربران برای دخیل شدن در اجرای سیاستها و کمپینهای آنلاین بازی میکنند. اما وقتی پرسشهایی در مورد اثر وسیعتر رسانه اجتماعی روی گفتمان سیاسی مطرح میشود، آمریکاییها گمان میکنند که این پلتفرمها میتوانند اثرات مثبت و منفی داشته باشند.
اگر از دیدگاه مثبت به این مسئله بنگریم، دو سومِ آمریکاییها اظهار میکنند که جملات «رسانه اجتماعی به مسائل مهمی توجه میکند که ممکن است بدون آن، کسی به آنها توجهی نکند» (65%) و «رسانه اجتماعی به گروههایی که کمتر به آنها توجه میشود، کمک میکند تا شنیده شوند» (64%)، رسانه اجتماعی را کاملاً یا تا حدودی مفید توصیف میکند. این در حالی است که نیمی از آمریکاییها معتقدند جملهی «رسانه اجتماعی، مسئولیت پذیر کردنِ افراد قدرتمند را در قبال کارهایشان تسهیل میکند»، درست است و همین امر این پلتفرمها را تا حدود زیادی مفید ساخته است.
اما حتی بخش بیشتری از عموم شهروندان آمریکایی بر این باورند که این پلتفرمها باعث گمراهی میشوند و نهایتا ممکن است مشارکت مردم در یک «slacktivism»[۱] را سبب شوند. در همین راستا تقریباً 8 نفر از هر 10 آمریکایی (79%) میگویند که جملهی «رسانه اجتماعی حواس مردم را از مسائلی که حقیقتاً مهم هستند پرت میکند»، به خوبی یا تا حدودی رسانه اجتماعی را توصیف میکند، در حالیکه نسبتی مشابه (76%) چنین باوری را در مورد این جمله دارند:
«رسانه اجتماعی افراد را وادار میکند که گمان کنند در حال ایجاد تفاوت هستند، درحالی که چنین چیزی رخ نمیدهد.»
هرچند دموکراتها با ضریبِ احتمالِ خیلی بیشتری نسبت به جمهوری خواهان بر این باورند که رسانه اجتماعی مسائل مهم را مورد توجه قرار میدهد، اما طرفداران هر دو طیف سیاسی، به این باور مشترک رسیدهاند که این پلتفرمها باعث پراکنده شدن توجه مردم از مسائل مهم و عدم توفیق جنبشهای مدنی، نیز میشوند.
تا به این جای کار، میتوان نتیجه گرفت که دموکراتها در مقایسه با جمهوری خواهان اثرات مثبت رسانه اجتماعی بیشتر میدانند. به طور مثال، 75% از دموکراتها، در مقایسه با 55% جمهوری خواهان، معتقدند که جملهی «رسانه اجتماعی به مسائل مهمی توجه میکند که در غیر اینصورت کسی به آنها توجه نمیکند»، صحیح است. دموکراتها همچنین بیشتر از جمهوری خواهان به عبارات «این پلتفرمها به گروههای کمتر توجه شده کمک میکنند تا شنیده شوند» (75% در مقابل 52%) و «مسئولیتپذیر کردنِ افراد قدرتمند را در قبالِ عملکردشان آسانتر میکنند.» (60% در مقابل 40%) اعتقاد دارند.
اگرچه، آمریکاییهای جوان غالباً چشم انداز مثبتتری به اثرگذاری اجتماعی این رسانهها دارند؛ اما همچنان تفاوت نگرشهای فاحشی درون طیفهای محتلف این رده سنی وجود دارد؛ به طور مثال، 70% دموکراتهای 18 تا 29 ساله، در مقایسه با 49% جمهوری خواهان در همین رده سنی، اظهار میکنند که رسانه اجتماعی، مسئولیتپذیر کردنِ افراد قدرتمند در قبال کارهایشان را تسهیل میکند. دموکراتهای جوان بیشتر از همسانان جمهوری خواه خود، به عبارات «رسانه اجتماعی به گروههای نادیده گرفته شده صدا میدهد.» (82% در مقابل 63%) و «مسائل مهمی که نادیده گرفته میشوند را در کانون توجه قرار میدهد.» (79% در مقابل 64%)، معتقد هستند.
نظرات آمریکاییها دربارهی این مسائل از سال 2018 یعنی آخرین باری که مرکز مذکور، این سوالات را طرح کرده، از لحاظ آماری تغییر خاصی نکرده است.
اما وقتی بحث این ایده که «رسانه اجتماعی، افراد قدرتمند را در قبال اعمالشان مسئولیت پذیر میکند.» پیش میآید، تغییرات نسبتاً اندکی در نظر افراد رخ داده است. امروزه نیمی از آمریکاییها (56%) همین باور را دارند. درعینحال، در این تحقیق جدید، افزایشی از 71% به 76% در سال 2018 در نسبت آمریکاییهایی که معتقدند «پلتفرمهای رسانه اجتماعی این باور را القا میکنند که مردم در ایجاد تغییرات مؤثر هستند، در حالیکه در واقعیت اینطور نیست.» رخ داده است.
وقتی به ارتباطات حزبی نگاه میکنیم بعضی از این تغییرات همچنان ادامه دارند. نسبت جمهوریخواهانی که میگویند «رسانه اجتماعی، مسئول دانستن افراد قدرتمند در قبال اعمالشان را تسهیل میکند» کمتر شده و از 51% در سال 2018 به 40% در سال 2020 کاهشیافته؛ درحالیکه نظرات در بین دموکراتها تغییر نکرده است. درعینحال که دموکراتها کمی بیشتر تمایل پیدا کردند تا بگویند «رسانه اجتماعی این باور را القا میکند که مردم در ایجاد تغییرات مؤثر هستند درحالیکه در واقعیت اینطور نیست.»، نظرات جمهوریخواهان در طی یک سال ثبات بیشتری دارد.