مقدمه
در دهۀ ۱۹۴۰، ظهور نوآوریهای فلسفی در علم اخلاق منجر به شکلگیری شاخهای جدید به نام «اخلاق سایبرنتیک[۱]» شد که بعدها با گسترش رایانهها و فناوری اطلاعات بهعنوان «اخلاق رایانه[۲]» یا «اخلاق اطلاعات[۳]» شناخته شد. این شاخه از علم اخلاق، توسط نوربرت وینر[۴]، ریاضیدان و مهندس مشهور دانشگاه MIT، پایهگذاری گردید. وینر با بهرهگیری از مفاهیم سایبرنتیک که خود بنیان نهاده بود، تلاش کرد تا پیامدهای اجتماعی و اخلاقی استفاده از رایانهها و فناوریهای نوین اطلاعاتی را بررسی و تحلیل کند. این بررسیها منجر به ارائۀ دیدگاههایی نوین در حوزۀ تعامل انسان و ماشین، و بهویژه رایانههای الکترونیکی و شبکههای اطلاعاتی شد.
وینر با انتشار کتابهای برجستهای چون «سایبرنتیکس[۵]» (۱۹۴۸) و «استفادۀ انسانی از انسانها[۶]» (۱۹۵۰)، به واکاوی چالشهای اخلاقی احتمالی ناشی از انقلاب دیجیتال پرداخت. او پیشبینی کرد که جهان پس از جنگ جهانی دوم وارد دوران جدیدی از توسعۀ صنعتی خواهد شد که با ایجاد فرصتها و همچنین چالشهای اخلاقی جدید همراه خواهد بود. این پیشبینیها به مرور زمان واقعیت یافت و مسائل نوظهوری مانند مسئولیتپذیری متخصصین رایانه، رایانه و امنیت، هوش مصنوعی[۷]، جوامع مجازی و حتی ادغام بدن انسان با ماشین به مباحث اصلی در اخلاق فناوری اطلاعات تبدیل شد.
این متن به بررسی دقیق مفاهیم و دیدگاههای وینر درمورد اخلاق سایبرنتیک پرداخته و اصول اساسی او در حوزۀ عدالت، آزادی و نیکخواهی را تحلیل میکند. در کنار این، تأثیرات گستردۀ فناوری اطلاعات بر ارزشهای انسانی مانند زندگی، آزادی و پیشرفت نیز مورد بحث قرار گرفته است. اخلاق سایبرنتیک بهعنوان زیرساختی برای اخلاق اطلاعات در جهان امروز، همچنان اهمیت خود را حفظ کرده و مسیرهای جدیدی را برای تحلیل مسائل اخلاقی در حوزۀ فناوریهای نوین فراهم آورده است. این پژوهش با تمرکز بر این مبانی، تلاش میکند تا به درک بهتری از چالشهای اخلاقی پیشِروی جامعۀ اطلاعاتی در عصر حاضر دست یابد و رویکرد وینر به حل این مسائل را مورد بررسی قرار دهد.
متافیزیک سایبرنتیک
متافیزیک سایبرنتیک به دیدگاههای فلسفی نوربرت وینر دربارۀ ماهیت انسان و جهان برمیگردد. از دیدگاه وینر، جهان و همۀ موجودات جهان ترکیبی از ماده، انرژی و اطلاعات هستند. او معتقد است که تفکر انسانی نوعی پردازش اطلاعات است و این پردازش توسط مغز انجام میشود، اما برخلاف باورهای سنتی، این فعالیت نه از جنس ماده است (مانند تولید صفرا توسط کبد) و نه انرژی (مانند تولید انرژی توسط عضلات)، بلکه اطلاعات است. (لوید[۸]، 2007)
در این چارچوب، انسان بهعنوان یک «شیء اطلاعاتی[۹]» در نظر گرفته میشود که بقای او به الگوهای اطلاعاتی بستگی دارد. از این منظر، هویت و ظرفیتهای فکری انسان با حفظ و پردازش اطلاعات در بدن او پیوند خورده است و نه با ذرات مادی خاص. وینر به فیزیولوژی انسان نیز توجه دارد و آن را عامل مهمی در پردازش اطلاعات از محیط میداند، بهطوری که توانایی انسان در دریافت و پردازش اطلاعات او را از دیگر موجودات متمایز میکند. (ودرال[۱۰]، 2012)
این دیدگاه سایبرنتیکی، انسان را موجودی میداند که ازطریق تعامل دائمی با جهان و پردازش اطلاعات به شکوفایی میرسد و زندگی او بهعنوان یک الگوی اطلاعاتی باید در تعادل میان ماده و انرژی حفظ شود. این نوع تفکر، تأثیرات عمدهای بر نحوۀ درک ما از هوش مصنوعی، شبکههای اطلاعاتی و نقش اطلاعات در تعریف هویت انسانی دارد.
اخلاق سایبرنتیک بهعنوان زیرساختی برای اخلاق اطلاعات در جهان امروز، همچنان اهمیت خود را حفظ کرده و مسیرهای جدیدی را برای تحلیل مسائل اخلاقی در حوزۀ فناوریهای نوین فراهم آورده است.
مبانی اخلاق سایبرنتیک
مبانی اخلاقی سایبرنتیک که توسط نوربرت وینر مطرح شده است، دیدگاهی مبتنی بر ماهیت انسان و جامعه با بار اخلاقی دارد. وینر بر این باور است که انسان باید در فعالیتهای خلاقانه مشارکت داشته باشد تا بتواند استعدادهای خود را بهعنوان یک موجود هوشمند و تصمیمگیرنده به حداکثر برساند، استعدادهایی مانند کنشگری پیچیده (عاملیت[۱۱])، پردازشگری اطلاعات، تصمیمگیری و انتخاب، مسئولیتپذیری. آنچه امروز در شبکههای اجتماعی تحت عنوان ساخت حساب کاربری، ایجاد صفحۀ مشخصات اطلاعاتی[۱۲]، تولید محتوا[۱۳]، پسندکردن[۱۴]، دنبالکردن[۱۵] و… صورت میگیرد، صرفنظر از آسیبهای اخلاقیاش، مصداق بارز فعالیت خلاقانۀ مدنظر وینر در عصر امروز است.
او تأکید میکند که برای دستیابی به این هدف، جامعه باید اصولی را رعایت کند که آن را «اصول اساسی عدالت[۱۶]» مینامد و معتقد است که پیروی از این اصول، شکوفایی انسان را ممکن سازند.
وینر چهار اصل اساسی برای تحقق عدالت و رشد انسان در جامعه معرفی میکند:
- اصل آزادی[۱۷]: هر فرد باید آزادی کامل داشته باشد تا بتواند ظرفیتهای درونی و انسانی خود را به اختیار توسعه دهد. این اصل به اهمیت خودمختاری و خلاقیت فرد در شکوفایی استعدادهایش اشاره دارد.
- اصل برابری[۱۸]: عدالت باید بهگونهای باشد که با جابهجایی افراد، همچنان برقرار بماند. این اصل به برابری فرصتها و امکانات برای تمامی افراد در جامعه توجه دارد، بدون توجه به موقعیت یا شرایط آنها.
- اصل نیکخواهی[۱۹]: روابط انسانی باید براساس نیکخواهی و ارادۀ خیر شکل گیرد، و این نیکخواهی باید هیچ مرزی جز انسانیت نداشته باشد. این اصل به ایجاد همدلی و همکاری میان انسانها اشاره دارد.
- اصل تخطی حداقلی از آزادی[۲۰]: هر نوع مداخلۀ اجتماعی یا دولتی باید بهگونهای باشد که کمترین تخطی ممکن از آزادی فردی رخ دهد. این اصل تضمین میکند که آزادی فردی، بهعنوان مهمترین اصل، در تمامی شرایط حفظ شود و مداخلات تنها در صورت ضرورت انجام شوند.
این اصول اخلاقی، بهویژه در دوران مدرن که فناوری اطلاعات و رایانهها به بخش مهمی از زندگی روزمره تبدیل شدهاند، همچنان راهگشا هستند. وینر معتقد بود که جامعه باید فضایی فراهم کند که افراد بتوانند در آن بهطور آزادانه به فعالیتهای خلاقانه بپردازند و استعدادهای خود را پرورش دهند، در عین حال که اصول اساسی عدالت و برابری نیز رعایت شود. به عبارت دیگر، هر جامعهای با رعایت این اصول میتواند زمینهای مهیا کند که هر انسانی بتواند استعدادهای خود را بهطور کامل فعلیت بخشد.
پایهگذاری اخلاق سایبرنتیک برای اخلاق اطلاعات
پایهگذاری اخلاق سایبرنتیک توسط نوربرت وینر بهعنوان مقدمهای برای توسعۀ اخلاق اطلاعات نقشی اساسی در دوران مدرن داشته است. وینر تلاش کرد که با استفاده از روشهای سنتی و اصول اخلاقی موجود، مسائل نوظهور اخلاقی ناشی از فناوریهای جدید مانند رایانهها و اطلاعات را تحلیل کند. او بر این باور بود که هر جامعهای مجموعهای از قوانین و روالهای قابلقبول دارد که رفتارهای انسانی را تنظیم میکند و میتوانند مبنای مناسبی برای بررسی مسائل اخلاقی جدید باشند. (باینوم و شوبرت[۲۱]، 1997)
وینر این قوانین و اصول را با تفسیر اطلاعاتی خود از ماهیت انسان و جامعه ترکیب کرد و از آنها برای تحلیل چالشهای اخلاقی نوین، مانند مسائل اخلاقی مرتبط با رایانه و اطلاعات، استفاده کرد. او این ترکیب را بهعنوان روشی مؤثر برای تحلیل و حل مسائل اخلاق اطلاعات پیشنهاد کرد. از دیدگاه وینر، در مواردی که سیاستها و روالهای سنتی قادر به حل مسائل اخلاقی جدید نیستند، میتوان با استناد به هدف زندگی انسانی و اصول عدالت، راهحلهای مناسب ارائه داد.
نکتۀ کلیدی در رویکرد وینر این است که اخلاق اطلاعات نیازی به مهارتهای خاص فلسفی ندارد؛ بلکه هر فرد بالغی که بهخوبی در جامعه عمل میکند، میتواند از این اصول برای تصمیمگیریهای اخلاقی خود استفاده کند. بنابراین، اخلاق اطلاعات تنها به متخصصان محدود نمیشود و همۀ افراد ازجمله مهندسان، کارگران، سیاستگذاران و حتی والدین میتوانند در این حوزه نقش داشته باشند و به ترویج فناوریهای اطلاعاتی در راستای اصول اخلاقی کمک کنند.
بهواسطۀ این دیدگاه، اخلاق سایبرنتیک وینر بهعنوان زیربنای اخلاق اطلاعات مدرن در نظر گرفته میشود و شامل موضوعاتی مانند اخلاق رایانه، اخلاق اینترنت، و حتی اخلاق فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی و نانوتکنولوژی است. وینر معتقد بود که انقلاب فناوری اطلاعات، جامعه را بهطور بنیادین تغییر خواهد داد و انسانها را در معرض چالشهای جدید اخلاقی قرار میدهد که نیازمند پاسخهای مناسب ازطریق اصول اخلاقی سایبرنتیک و اطلاعات است.
سایبرنتیک، نهتنها به بررسی سیستمهای کنترل و پردازش اطلاعات میپردازد، بلکه از ابعاد گستردهتر و عمیقتری در ارتباط با انسان و جامعه برخوردار است.
ابعاد رویکرد سایبرنتیک
سایبرنتیک، نهتنها به بررسی سیستمهای کنترل و پردازش اطلاعات میپردازد، بلکه از ابعاد گستردهتر و عمیقتری در ارتباط با انسان و جامعه برخوردار است. وینر در تلاش برای تبیین تأثیرات فناوریهای نوین اطلاعاتی بر جامعه، به چهار بُعد کلیدی توجه کرد که هر یک بهنوعی بر اخلاق و فلسفۀ سایبرنتیک تأثیرگذارند:
- بُعد اول ماهیت انسان: از نظر نوربرت وینر، مغز انسان اندیشه را بهعنوان یک ماده تولید نمیکند. این دیدگاه برخلاف نگرش مادیگرایان سنتی است. او بدن انسان را بهمثابۀ یک فرم، شبیه به شعلۀ آتش، میبیند و نه بهعنوان یک جوهر مادی. به این ترتیب، فلسفۀ وینر دربارۀ ماهیت انسان ممکن است از مادیگراییِ مرسوم فاصله بگیرد و به فلسفۀ مشائی، همانند آرای ارسطو و ابنسینا، نزدیک شود. در فلسفۀ مشاء، هر موجودی ازجمله انسان، متشکل از ماده و صورت است و تشخّص آن به صورت آن بستگی دارد. این تشخّص در دیدگاه وینر نیز برجسته است، اما او انسان را موجودی اطلاعاتی در نظر میگیرد که نشانگر گرایش او به نوعی مادیگرایی اطلاعاتی است.
وینر همچنین موفقیت انسان را در به فعلیت رساندن حداکثر استعدادهایش بهعنوان یک موجود هوشمند و تصمیمگیرنده میداند. این دیدگاه به مفهوم حقیقت ماده در فلسفۀ صدرایی که حامل تمامی استعدادها است و به دنبال فعلیت بخشیدن به آنهاست، شباهت دارد. اما تأکید وینر بر پردازش اطلاعاتی بهعنوان یکی از اصلیترین استعدادهای انسان، نشاندهندۀ ادامۀ دیدگاه مادیگرایی او، اما در قالبی اطلاعاتی است.
- بُعد دوم خیر عمومی: نگرش وینر به اصول اساسی عدالت نشان میدهد که وی همچون بسیاری از فیلسوفان اخلاق در جهان غرب، خیر عمومی[۲۲] را مهمترین ویژگی اخلاق فردی و اجتماعی میداند. این دیدگاه بیانگر رویکردی است که وینر در آن بر اهمیت نفع عمومی و ارتقای سطح اخلاقی جامعه تأکید میکند.
- بُعد سوم انسانگرایی: وینر نیکخواهی را به انسانیت گره میزند و معتقد است که ارادۀ خیری میان انسانها باید برقرار باشد که هیچ حد و مرزی جز خود انسانیت ندارد. این رویکرد، وینر را یک اومانیست[۲۳] معرفی میکند. علاوهبراین، او آزادی را بهعنوان یکی از اصول محوری «اصول اساسی عدالت» خود میداند و بر حفظ آزادیهای فردی تأکید میکند و اصل تخطی حداقلی از آزادی را مطرح میکند.
- بُعد چهارم مطلقگرایی اخلاقی: نسبیگرایان از وجود فرهنگهای متفاوت استفاده میکنند تا استدلال کنند که هیچ مبنای اخلاقی یکسانی برای جوامع مختلف وجود ندارد یا نمیتواند وجود داشته باشد. درمقابل، وینر براساس درک خود از سرشت انسان و هدف زندگی انسان، استدلال میکند که میتوان تنوع فرهنگی را پذیرفت، اما همچنان به اصول اساسی عدالت پایبند بود. این اصول مبنایی میانفرهنگی برای اخلاق فراهم میکنند و درعینحال فضای لازم برای تنوع فرهنگی را نیز فراهم میآورند.
جمعبندی
اخلاق سایبرنتیک بهعنوان حوزهای نوین از اخلاق، تأثیرات گستردهای بر فهم ما از تعاملات انسان با فناوریهای نوین، بهویژه رایانهها و شبکههای اطلاعاتی داشته است. وینر با ترکیب مفاهیم سایبرنتیک و نظریههای اطلاعات، به درک جدیدی از ماهیت انسان بهعنوان موجودی اطلاعاتی دست یافت. او استدلال میکند که انسان نه صرفاً بهواسطۀ ماده و انرژی، بلکه ازطریق اطلاعات و پردازش آنها، بهعنوان یک موجود هوشمند عمل میکند.
یکی از نقاط قوّت رویکرد وینر، تأکید او بر اصول عدالت، آزادی و نیکخواهی بهعنوان مبانی اخلاقی است که جامعه باید براساس آنها عمل کند تا انسانها بتوانند استعدادهای خود را به بهترین شکل ممکن شکوفا کنند. وینر همچنین با پیشبینی مشکلات و چالشهای اخلاقی ناشی از استفادۀ گسترده از رایانهها و فناوریهای اطلاعاتی، به مسائل مهمی مانند بیکاری ناشی از خودکارسازی مشاغل (اتوماسیون)، امنیت سایبری، مسئولیتپذیری متخصصان رایانه و تأثیرات اجتماعی فناوریهای هوش مصنوعی پرداخت.
این پژوهش نشان میدهد که اخلاق سایبرنتیک و اصول وینر همچنان در دنیای امروز که در آن فناوری اطلاعات نقشی حیاتی دارد، اهمیت دارند. از دید وینر، جامعهای عادلانه باید توانایی انسانها در پردازش اطلاعات و تصمیمگیری را تقویت کند، درحالیکه آزادی و عدالت نیز حفظ شود. این اصول همچنان میتوانند راهنمایی برای تحلیل چالشهای اخلاقی ناشی از فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و جامعههای مجازی در دوران معاصر باشند.
منابع
- Bynum, T. “Milestones in the History of Information and Computer Ethics,” the Handbook of Information and Computer Ethics, John Wiley, 25–48, 2008.
- Bynum, T. “Norbert Wiener and the Rise of Information Ethics”, Information Technology and Moral Philosophy, Cambridge University Press, 8–25, 2009.
- Lloyd, S. “Programming the Universe: A Quantum Computer Scientist Takes on the Cosmos”, Knopf Publishers, 2007
- Vedral, V. “Decoding Reality: The Universe as Quantum Information”, Oxford University Press, 2012
- Moor, J. “What Is Computer Ethics?” Metaphilosophy, 266–275, 1985.
- Bynum, T. and P. Schubert, “How to do Computer Ethics” Erasmus University Press, 85–95, 1997.
- Weckert, J. “Lilliputian Computer Ethics”, Metaphilosophy, 366–375, 2002.
- Cavalier, R. “The Impact of the Internet on Our Moral Lives”, State University of New York Press, 2005.
- Maner, W. “Starter Kit in Computer Ethics”, Helvetia Press, 1980.