
در این نشست تخصصی که با حضور دکتر علی کاظمزاده دهدشتی، دکتر کوروش حمیدزاده، دکتر احسان طوفاننژاد و حسین حقپناه برگزار شد، ابعاد گوناگون سند آموزش فناورانه مورد بررسی قرار گرفت. دکتر کاظمزاده با طرح دو چالش بنیادین، یعنی انطباق سیاستگذاری با نیاز واقعی مخاطب و فقدان متولی مشخص و پراکندگی مسئولیتها، بر ضرورت ثبات سیاستی و پیوستگی نهادی تأکید کرد و تجربه کشورهایی مانند فنلاند را نمونهای از ثبات دیدگاه در طول دههها دانست. دکتر حمیدزاده با انتقاد از رویکرد محدود به آموزش مجازی، خواستار تدوین یک چارچوب نظری کلان برای تبیین الزامات فضای مجازی شد و نظریه ارتباطگرایی و اصل انسان در حلقه را محور توسعه دانست و یادآور شد که با ورود هوش مصنوعی، مسیر سیاستهای آموزشی از تولید محتوا به سمت استفاده نیازمحور از محتوا تغییر کرده است.
دکتر طوفاننژاد با تأکید بر مخاطبشناسی نسل دو زیست (دیجیتالنیتیوها) و نیاز آنها به یادگیریهای کوتاه و کاربردی، آموزش فناورانه را ابزاری برای غنای فضای حضوری معرفی کرد نه جایگزین آن. او بر بهرهگیری از محتوای آزاد آموزشی (Open Source) و تعادل میان آزادی و نظارت در تولید و دسترسی به محتوا تأکید کرد و سه بعد جهانی توجه به هوش مصنوعی را شامل ارتقای فرآیند آموزش، سواد هوش مصنوعی و آموزش برای توسعه آن دانست. در ادامه، دکتر حقپناه با نقد نگاه مهندسی و ورودیمحور در سند، بر توجه به خروجیهای یادگیری و نقش محوری معلمان و خانوادهها تأکید کرد و هشدار داد که سند موجود بیش از حد متأثر از شرایط پساکروناست. او در پایان بر ضرورت آموزش ترکیبی، عدالت آموزشی و نقش تنظیمگری مرکز ملی بهجای تصدیگری تأکید نمود.
دکتر علی کاظم زاده دهدشتی: موانع نهادینهسازی آموزش مجازی در ایران
دکتر کاظمزاده درآغاز نشست با طرح دو مسئله بنیادین به بررسی وضعیت آموزش مجازی در کشور پرداخت. وی نخست بر این نکته تأکید کرد که هر اقدام در حوزه آموزش مجازی باید بر پایه درک دقیق نیاز واقعی مخاطبان (دانشآموز، معلم) باشد؛ درحالیکه سیاستگذاریهای کلان معمولاً بر فرضیات کلی و غیرواقعی بنا میشوند. او توضیح داد که نمونهای از نیاز واقعی، تداوم آموزش در زمان تعطیلی مدارس (مثلاً بین آذر تا بهمن) است، اما در مقابل، موضوعاتی مانند «ارتقای کیفیت آموزش» هنوز برای ذینفعان تبدیل به نیاز واقعی نشدهاند، زیرا انگیزه و پیامد روشنی برای معلمان وجود ندارد. از دید او، فاصله میان اهداف سطح کلان و خواستههای واقعی مخاطبان موجب شده سیاستهای آموزش مجازی به مرحله اجرای مؤثر نرسند.
درحوزههایی مانند کیفیت آموزش، مسئول مشخصی وجود ندارد و وظایف میان سازمان پژوهش، معاونت نیروی انسانی، دانشگاه فرهنگیان و سایر نهادها پراکنده است، در نتیجه هیچ واحدی پاسخگو نیست.
درادامه کاظمزاده به ناهماهنگی و تعدد مراکز تصمیمگیر درنظام آموزشی اشاره کرد و آن رامانع اصلی پیگیری مسئولیتپذیرانه دانست. او توضیح داد که درحوزههایی مانند کیفیت آموزش، مسئول مشخصی وجود ندارد و وظایف میان سازمان پژوهش، معاونت نیروی انسانی، دانشگاه فرهنگیان و سایر نهادها پراکنده است، در نتیجه هیچ واحدی پاسخگو نیست. این پراکندگی سبب میشود طرحهای آموزش مجازی بهصورت «جزیرهای» و بدون انسجام اجرا شوند و اهداف کلان اسناد سیاستی تحقق نیابند. در ادامه وی با تأکید بر تجربه کشورهای موفقی چون فنلاند، فقدان «پایداری سیاستی» را از ریشهایترین معضلات آموزش کشور دانست و یادآور شد که اصلاحات آموزشی در این کشورها در دورههای بلندمدت و با استمرار پیگیری شده است، درحالی که در ایران هر تغییر دولت یا مسئول، مسیر سیاستها را دگرگون میکند و به تحول پایدار در آموزش، از جمله آموزش مجازی، مجال تحقق نمیدهد.
دکتر کوروش حمیدزاده : ضرورت بازنگری مبنایی در رویکرد به آموزش مجازی
حمیدزاده در سخنان خود با اشاره به وضعیت موجود آموزش مجازی بیان کرد که این اصطلاح با نگاه ناقص و رویکردی صرفاً ابزاری به کار برده میشود. او تأکید کرد فضای مجازی فقط یک ابزار نیست، بلکه باید به عنوان مبنایی برای تحول در زیستبوم تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود. به گفته او، همانگونه که در وزارت آموزش و پرورش از طریق «قرارگاه تربیت فناورانه» و «کارگروه هوش مصنوعی و توسعه علوم و فناوری نوین» دنبال میشود، لازم است فضای مجازی در چارچوبی کلان و نظریهمحور تبیین گردد. وی افزود برای مواجهه اصولی با این مقوله باید ابتدا رویکرد کلان بازتعریف شود تا سپس جزئیات و اقدامات اجرایی بر پایه آن تنظیم شود. کاظمزاده این مسئله را وظیفه سیاستگذاران دانست که بتوانند پیوند فضای مجازی و علم و فناوریهای نوین را در قالب یک نظریه منسجم روشن سازند و تنها به تعریف ابزار و شیوه استفاده از آن بسنده نکنند.
همانگونه که در وزارت آموزش و پرورش از طریق «قرارگاه تربیت فناورانه» و «کارگروه هوش مصنوعی و توسعه علوم و فناوری نوین» دنبال میشود، لازم است فضای مجازی در چارچوبی کلان و نظریهمحور تبیین گردد.
او در ادامه اظهار کرد: پرداختن به آموزش مجازی با روش سنتی برنامهریزی و فهرستنویسی اهداف و راهکارها نتیجهبخش نیست. تحقق واقعی موضوع نیازمند روشن شدن روابط، محرکها، موانع و مولفههای عملی در زیستبوم تعلیم و تربیت است. دکتر حمیدزاده تصریح کرد این مواجهه باید مبنایی و اصولی باشد تا توافقی عمومی درباره چگونگی حرکت در این مسیر شکل گیرد. وی همچنین به پروژهای در وزارت آموزش و پرورش اشاره کرد که با هدف تحلیل تطبیقی رویکرد کشورها در زمینه آموزش مجازی در حال انجام است و قرار است تجربه سایر کشورها را متناسب با اقتضائات، اهداف و شرایط هرکشور تبیین کند تا نتایج آن برای سیاستگذاری داخلی قابل بهرهبرداری باشد.
دکتر احسان طوفاننژاد: تحول آموزش در زیستبوم فناورانه و بازتعریف نقش یادگیری
احسان طوفاننژاد در سخنان خود ضمن قدردانی از تدوین سند جامع محتوای فضای مجازی و آموزشی، آن را گامی ارزشمند در جهت ایجاد نگاهی کلان و راهبردی در حوزه آموزش دانست. او تأکید کرد این سند با دربرگرفتن حوزه محتوا، بهویژه با توجه به «اقتصاد محتوا»، توانسته به یکی از جنبههای مغفول در آموزش و پرورش توجه کند. وی با بیان اینکه باید مخاطبشناسی در طراحی نظام آموزشی به شکل جدی مورد توجه قرار گیرد، به تفاوتهای نسلی میان «دیجیتالنیتیوها» و «دیجیتالمهاجرها» اشاره کرد و گفت که نسل جدید با ویژگیهای شناختی و رفتاری متفاوتی رشد کرده است که فقط از سوی خودِ آن نسل قابل درک و طراحی است. او یادآور شد در شرکتهای فناور بینالمللی، کاهش سن مدیران نتیجه تسلط طبیعی نسل دیجیتال بر فناوری است و این باید در سیاستگذاریهای آموزشی نیز بازتاب یابد. او تأکید کرد آموزش فناورانه باید بر محور «یادگیری» بازتعریف شود و سؤال اصلی این است که «ما چگونه میخواهیم یادگیری را ارتقا دهیم؟»؛ چراکه هدف صرفاً جایگزینی آموزش حضوری با فضای مجازی نیست بلکه غنیسازی آن از طریق فناوری است.
این سند با دربرگرفتن حوزه محتوا، بهویژه با توجه به «اقتصاد محتوا»، توانسته به یکی از جنبههای مغفول در آموزش و پرورش توجه کند.
او در ادامه گفت: فناوری باید در جهت رفع مسائل واقعی آموزش قرار گیرد و نگاه مسألهمحور جایگزین رویکرد ابزارمحور شود. او با اشاره به لزوم استفاده از تجارب جهانی، خواستار بهرهگیری از محتواهای آزاد و دارای مجوز «کریتیو کامنز» شد و نمونههایی از محتوای شبیهسازی آموزشی را مثال زد که میتواند با هزینه کمتر و کیفیت بالاتر مورد استفاده قرار گیرد. احسان طوفاننژاد بر ضرورت شناسایی نقش همه بازیگران زیستبوم آموزشی از سیاستگذار و معلم تا مردم و نهادهای غیردولتی تأکید کرد. وی افزود هوش مصنوعی باید نه صرفاً بهعنوان ابزار بلکه بهعنوان «همکار پداگوژی» دیده شود که در طراحی، تولید و ارزیابی محتوا نقش دارد. او سه بعد جهانی سواد هوش مصنوعی را معرفی کرد: استفاده از هوش مصنوعی در آموزش، ارتقای سواد عمومی نسبت به آن و آموزش برای توسعهی آن. در بخش پایانی، طوفاننژاد با اشاره به تغییر رویکرد نظریات یادگیری، گفت نظریههای جدید مانند «ارتباطگرایی» دیگر بر محتوا متمرکز نیستند، بلکه بر شبکهسازی مفاهیم، شخصیسازی یادگیری و عاملیت یادگیرنده تأکید دارند. او در جمعبندی، مهمترین مهارتهای قرن دیجیتال را تفکر انتقادی، خلاقیت، همکاری و ارتباط دانست و خاطرنشان کرد که حفظ اصل «انسان در حلقه» شرط اساسی برای حفظ کنترل انسانی بر آموزش فناورانه است.
حسین حقپناه: گذار از نگاه مهندسی به رویکرد انسانی در آموزش فناورانه
حسینحقپناه سخنان خود را با اشاره به وضعیت ترکیبی نشست آغاز کرد و گفت این ترکیب حضوری و مجازی خود نمایانگر یکی از مهمترین واقعیتهای امروز تعلیم و تربیت است. وی در ادامه تأکید کرد که طی سالهای اخیر، نوعی نگاه مهندسی بر فرآیندهای آموزشی غلبه کرده که در آن، بهجای تمرکز بر کیفیت و اثربخشی یادگیری، شاخصهایی چون تعداد پلتفرمها، میزان ثبتنام و حجم فعالیتها بهعنوان معیار موفقیت در نظر گرفته میشود. او تصریح کرد که اگر آموزش فناورانه بهصورت جدی خروجیمحور نشود، صرفاً به تکرار انبوهی از فعالیتهای بیاثر خواهد انجامید و تجربههای مقطعی بدون پایداری سیاستی تکرار میشود.
آموزش فناورانه نباید به عنوان پاسخی اضطراری به بحران دیده شود، بلکه باید محور اصلی آن آموزش ترکیبی باشد که در آن فناوری در خدمت ارتقای یادگیری حضوری است.
وی در بخش دوم سخنانش اعتراض خود را نسبت به گرایش سند موجود به «نگاه پساکرونا» مطرح کرد و گفت آموزش فناورانه نباید به عنوان پاسخی اضطراری به بحران دیده شود، بلکه باید محور اصلی آن آموزش ترکیبی باشد که در آن فناوری در خدمت ارتقای یادگیری حضوری است. او اظهار داشت همانگونه که تجربه کتاب تفکر و سواد رسانهای نشان داد، ساختار کلان نظام آموزشی مادامی که درسهای غیردارای امتیاز کنکوری را کماهمیت تلقی کند، ظرفیت چندانی برای تحول فناورانه نخواهد داشت. حقپناه افزود: توانمندسازی معلمان و خانوادهها باید در مرکز طرح قرار گیرد، چرا که فراتحلیلهای جهانی نشان میدهد فناوری بهتنهایی سهم اندکی در یادگیری دارد و معلم مؤثرترین عامل در این فرآیند است.
در بخش پایانی، او عدالت آموزشی و عدالت دیجیتال را شرط بنیادین تحقق آموزش فناورانه دانست و با اشاره به نمونههایی از کشورهای فرانسه، هند و رواندا گفت: آنچه موجب موفقیت این کشورها شده، برقراری دسترسی برابر و مشارکت فعال اجتماعی است. وی یادآور شد که تجربه «مدارس هوشمند» در دهههای ۸۰ و ۹۰ به دلیل تقلید سطحی و نبود زیرساخت واقعی شکست خورد و این خطا نباید در اجرای سند جدید تکرار شود. حقپناه تأکید کرد مرکز ملی آموزش فناورانه باید نهاد تنظیمگر و معیارگذار باشد نه متولی تصدیگری محتوا، و در جمعبندی تصریح کرد که آینده آموزش فناورانه در گرو انسان توانمند، معلم آگاه و نظام خروجیمحور است.