یازدهمین گرافن در پردیس قم پژوهشگاه فضای مجازی برگزار شد؛
حامد هادیان: سواد رسانه‌ای باید همگام با فناوری‌های نوین بازتعریف شود
پنج‌شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۴
زمان تقریبی مطالعه ۲۷ دقیقه
در تاریخ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، یازدهمین برنامه از سلسله نشست‌های «گرافن» با موضوع «بازتعریف سواد رسانه‌ای؛ از مهارت فردی تا ضرورت ملی» در پژوهشگاه فضای مجازی پردیس قم برگزار شد. در این نشست حامد هادیان، نویسنده و خبرنگار، دیدگاه‌های خود دربارة ابعاد تازه سواد رسانه‌ای در شرایط پیچیده فضای مجازی و گسترش فناوری‌های نوین، به‌ویژه هوش مصنوعی، را تشریح کرد.

توسعه سواد رسانه‌ای؛ از تشخیص خبر تا مدیریت بحران

آقای هادیان در آغاز سخنان خود با اشاره به گستردگی مفهوم سواد رسانه‌ای گفت: سواد رسانه‌ای واژه‌ای است با تعاریف مختلف، اما در سال‌های اخیر و با گسترش فضای مجازی اهمیتی دوچندان یافته است. او یادآور شد که در ابتدای ورود فضای مجازی، هدف اصلی از آموزش سواد رسانه‌ای، تشخیص خبر درست از نادرست بود. اما امروز این مفهوم بسیار گسترده‌تر شده و نمی‌توان آن را صرفاً به تفکیک خبر واقعی و جعلی محدود کرد.

به گفتة او، اثرگذاری سواد رسانه‌ای به اندازه‌ای است که در بسیاری از کشورها به آن اهمیت ویژه داده می‌شود، زیرا نه‌تنها بر زندگی روزمره افراد، بلکه بر واکنش جوامع نسبت به بحران‌های جهانی همچون همه‌گیری کرونا یا جنگ‌های بین‌المللی نیز اثر می‌گذارد.

 

پیچیدگی تازه با ظهور هوش مصنوعی

این روزنامه‌نگار تأکید کرد که با ظهور هوش مصنوعی، وضعیت بسیار پیچیده‌تر شده است. به گفتة او، پیش‌تر سواد رسانه‌ای بیشتر به خبرنگاران کمک می‌کرد تا اعتبار خبر را بسنجند، اما برای کاربران عادی فضای مجازی چنین کاری دشوار بود. اکنون با رواج استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، چالش‌ها عمیق‌تر شده است:

کاربران از این فناوری برای تولید مقاله، پایان‌نامه، محتوا یا حتی نسخه‌نویسی دارویی استفاده می‌کنند، اگر سواد رسانه‌ای کافی نداشته باشند، احتمال انتشار اطلاعات نادرست یا حتی خطرناک وجود دارد.

هرچه فناوری پیچیده‌تر می‌شود، اثرات منفی استفاده ناآگاهانه از آن نیز بیشتر خواهد بود.

آقای هادیان تأکید کرد که این روند، سواد رسانه‌ای را از یک مهارت فردی به یک ضرورت ملی و اجتماعی تبدیل کرده است.

 

سواد رسانه‌ای؛ حفاظتی در برابر اطلاعات نادرست در دنیای هوش مصنوعی

آقای هادیان در ادامه به تغییر معیارهای تشخیص حقیقت اشاره کرد و گفت: در گذشته آموزش داده می‌شد که هر تصویر یا ویدئویی در فضای مجازی لزوماً واقعی نیست و تکرار یک خبر، دلیلی بر صحت آن محسوب نمی‌شود. اما امروز با قدرت هوش مصنوعی در تولید تصاویر، صداها و ویدئوهای کاملاً واقع‌نما، حتی افراد متخصص نیز در تشخیص تقلب دچار مشکل شده‌اند.

به باور هادیان، این وضعیت اهمیت سواد رسانه‌ای را دوچندان می‌کند، زیرا مرز میان واقعیت و جعل به‌شدت مبهم شده است.

 

جایگاه رسانه‌ها در عصر شبکه‌های اجتماعی؛ از اعتبار به بی‌اعتمادی

او ادامه داد: گسترش شبکه‌های اجتماعی و انتقال تولید خبر از رسانه‌های سنتی به کاربران عادی، کاهش اعتماد عمومی به رسانه‌ها را در پی داشته است. این بی‌اعتمادی، نه‌فقط در ایران بلکه در بسیاری از کشورها، ریشه در وابستگی رسانه‌ها به منافع سیاسی و اقتصادی دارد.

آقای هادیان توضیح داد که با از دست رفتن انحصار خبر، هر فردی می‌تواند در هر نقطه‌ای از جهان به‌سرعت خبر تولید کند. این وضعیت، در کنار ضعف اعتبارسنجی، پدیده‌ای به نام «پساحقیقت» را شکل داده است؛ اصطلاحی که پس از انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۶ رایج شد و به شرایطی اشاره دارد که مردم به‌جای واقعیت، اطلاعات را بر اساس احساسات و باورهای قبلی خود می‌پذیرند.

او نمونه‌ای عینی ذکر کرد: خبر جعلی حمایت پاپ از ترامپ بیش از صد میلیون بازدید داشت، اما تکذیب آن مورد توجه قرار نگرفت. به گفتة هادیان، این نشان‌دهندة شکل‌گیری یک فرایند شناختی جدید در ذهن مخاطب است که در آن، علاقه، تعصب و هویت ایدئولوژیک بر حقیقت اولویت پیدا کرده‌اند.

 

از حقیقت تا تحریف: واقعیت‌های پنهان در دنیای رسانه

این روزنامه‌نگار با اشاره به ادعای برخی رسانه‌ها مبنی بر بی‌طرفی گفت: در واقع هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند کاملاً بی‌طرف باشد، زیرا هرکدام منافعی دارند  از جمله سیاسی، اقتصادی یا سازمانی. حتی در بهترین حالت نیز حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از حقیقت به دلایل ساختاری یا محدودیت‌های بیرونی نادیده گرفته می‌شود.

او افزود: انسان‌های رسانه‌ای مانند خبرنگاران و تحلیلگران، هرچند ممکن است دچار خطا شوند، اما به دلیل حضور عنصر انسانی، خروجی‌هایشان رنگ‌وبوی متفاوتی دارد. در مقابل، رسانه به‌عنوان یک نهاد مستقل از افراد، تأثیری بلندمدت بر مخاطب می‌گذارد.

آقای هادیان تأکید کرد که مخاطبان باید این واقعیت را درک کنند که هر رسانه‌ای زاویه دید خاص خود را دارد. حتی رسانه‌هایی که در شرایط عادی بی‌طرفانه عمل می‌کنند، در بزنگاه‌هایی چون انتخابات ممکن است گرایش پیدا کنند. بنابراین، اعتماد بی‌چون‌وچرا به یک رسانه خطرناک است.

 

سواد رسانه‌ای در عصر هوش مصنوعی: نیاز به دقت و شفافیت

آقای هادیان برای روشن‌تر شدن موضوع به تجربة شخصی اشاره کرد: هنگام پرس‌وجو دربارة رابطة خانوادگی دو چهره سیاسی، هوش مصنوعی بی‌درنگ پاسخی بدون منبع و نادرست ارائه کرد. به گفتة او، دلیل این موضوع این است که هوش مصنوعی می‌خواهد کاربر را راضی نگه دارد، حتی اگر حقیقت را تحریف کند.

به همین دلیل، استفاده از هوش مصنوعی نیز بخشی از سواد رسانه‌ای معاصر به شمار می‌آید. کاربران باید یاد بگیرند که با دستورهای مشخص (مانند درخواست برای بی‌طرفی یا شفاف‌سازی منابع) از این ابزار استفاده کنند.

 

اهمیت آموزش سواد رسانه‌ای به نوجوانان

آقای هادیان هشدار داد که نسل نوجوان، بیشترین آسیب را از این وضعیت خواهد دید. بسیاری از آنها هوش مصنوعی را به‌عنوان منبعی مطلق و بی‌خطا باور دارند و حتی هشدارهای والدین را نادیده می‌گیرند. این باور غلط می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش گسترده اطلاعات نادرست شود.

او گفت: سواد رسانه‌ای امروز تنها دربارة شناخت اخبار جعلی یا تصاویر فیک نیست، بلکه شامل سواد دیجیتال، سواد هوش مصنوعی و درک محدودیت‌های فناوری نیز می‌شود. آموزش این مهارت‌ها به نسل جوان، تنها راه پیشگیری از گمراهی جمعی و حفظ ذهنیت انتقادی در برابر دستکاری اطلاعات است.

 

از «دانای کل» به «دستیار هوشمند»

به اعتقاد آقای هادیان، تا زمانی که ابزارهای دقیق‌تری برای راستی‌آزمایی هوش مصنوعی در دسترس قرار نگیرند، بهترین راهکار تغییر نگرش عمومی است، باید به هوش مصنوعی نه به‌عنوان «دانای کل»، بلکه به‌عنوان دستیار هوشمند نگاه کرد.

آقای هادیان همچنین بر اهمیت «تردید سالم» تأکید کرد؛ همان‌طور که خبرنگاران برای تأیید خبر به دو منبع مستقل نیاز دارند، هر شهروند نیز باید قبل از پذیرش اطلاعات، آن را با منابع دیگر مقایسه کند. این فرهنگ تردید، هم در سطح فردی و هم در سطح ملی اهمیت دارد.

 

ضرورت تحول در آموزش سواد رسانه‌ای؛ چرا باید به‌روز شویم؟

او با اشاره به تجربة کشور نروژ گفت: در این کشور، سواد رسانه‌ای از دبستان تا دانشگاه آموزش داده می‌شود و به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شده است. اما در ایران، تغییرات سریع فضای دیجیتال با آموزش‌های سنتی که تنها هر ده سال یک‌بار تغییر می‌کنند، همخوانی ندارد.

آقای هادیان سواد رسانه‌ای را پدیده‌ای سیال دانست که باید همگام با فناوری‌های جدید به‌روز شود. او هشدار داد که ناآگاهی نه‌تنها مردم، بلکه مسئولان و حتی رسانه‌ها را در معرض آسیب‌های جدی در جنگ‌های شناختی قرار می‌دهد.

سیطره الگوریتم‌ها و شکل‌گیری حباب‌های اطلاعاتی

در ادامه نشست، آقای هادیان مسئله‌ی «الگوریتم» را به‌عنوان بازیگر نامرئی اما مؤثر در سرنوشت مصرف خبری مطرح کرده و توضیح داد: انتخاب آگاهانه‌ی منابع خبری، به‌تنهایی راهگشا نیست؛ زیرا الگوریتم‌های پلتفرم‌ها از شبکه‌های اجتماعی تا موتورهای جست‌وجو بدون اطلاع یا رضایت کاربر، جریان اطلاعات را اولویت‌بندی و مدیریت می‌کنند. حتی وقتی کاربر تصمیم می‌گیرد منابع متنوع‌تری را دنبال کند، همان الگوریتم‌ها با نمایش گزینشی محتوا، امکان مواجهه با دیدگاه‌های متفاوت را محدود می‌سازند و به این ترتیب «حباب اطلاعاتی» شکل می‌گیرد. کاربر عمدتاً همان چیزی را می‌بیند که از قبل مطابق با پسند و پیش‌داوری‌های اوست؛ تصویری محدود از حقیقت که به مرور، باور او را به همان روایت تقویت می‌کند و اختلاف دیدگاه را به شکاف اجتماعی و عاطفی بدل می‌سازد.

آقای هادیان گفت: بسیاری از پلتفرم‌های سرگرمی‌محور به‌ویژه اینستاگرام با الگوریتم‌های پیچیده و مهندسی‌شده، کاربران را در مدار جذابیت و ماندگاری نگه می‌دارند. به تعبیر او، هرچه پلتفرمی سرگرمی‌محورتر باشد، الگوریتم آن قوی‌تر و کنترل‌گرتر است و امکان گمراه‌سازی بیشتری دارد. این ویژگی منحصر به یک پلتفرم خاص نیست، اما در شبکه‌هایی که بر تعامل سریع و جذابیت لحظه‌ای تکیه دارند، اثر آن آشکارتر است. هادیان به یک نشانه هم اشاره کرد: اعتراض گسترده‌ی کاربران به سلطه‌ی الگوریتم‌ها تا جایی پیش رفته که حتی گوگل امکانی افزوده تا کاربر با یک تیک، «جست‌وجو خارج از الگوریتم» را تجربه کند؛ امکانی که خود حکایت از شدت نفوذ الگوریتم‌ها در زیست اطلاعاتی ما دارد.

 

انسانِ رسانه؛ نقطه قوت تحقیق و پرسش در دنیای اطلاعات

آقای هادیان تأکید کرد که مهم‌ترین ابزار برای مصون ماندن از اشتباه، تقویت تفکر انتقادی فرد است؛ کاربری که به‌سادگی اعتماد نمی‌کند، به‌طور طبیعی انگیزه می‌یابد منابع دیگر را مقایسه کند، از متخصصان بپرسد و روایت‌های متفاوت را کنار هم بگذارد. او یادآور شد که این همان نقطه‌ی قوت «انسانِ رسانه» است: تحقیق، پرسش و مواجهه‌ی مستقیم با موضوع. با این حال، اذعان کرد که همه‌ی افراد امکان حضور میدانی در همه‌ی موضوعات را ندارند؛ در این‌جا انتخاب هوشمندانه‌ی منابع، گفت‌وگو با متخصصان و مراجعه به انسان‌های رسانه‌ی معتبر اهمیت مضاعف می‌یابد. نکته‌ی ظریف دیگر او این بود که «شهرت» مترادف «اعتبار» نیست؛ بسیاری از چهره‌های پرمخاطب در شبکه‌ها، صرفاً سلبریتی هستند نه متخصص.

 

راستی‌آزمایی چندمنبعی؛ کلید مقابله با اطلاعات نادرست

یکی از مصادیق عینی که آقای هادیان مطرح کرد، ترجمه‌ی ماشینی و بهره‌گیری گسترده‌ی برخی سایت‌های خبری از آن است. به گفته‌ی او، ترجمه‌ی ماشینی به‌ویژه از زبان‌های غیرانگلیسی به‌سادگی اصطلاحات را از بین می‌برد، چینش جمله‌ها را جابه‌جا می‌کند و به تغییر معنا می‌انجامد. از نظر هادیان، همین الگو در کار با هوش مصنوعی نیز تکرار می‌شود: خروجی می‌تواند نادرست، قدیمی یا کاملاً مخدوش باشد؛ نمونه‌ای که او یاد کرد، ادعای ناصحیح یک هوش مصنوعی درباره‌ی وضعیت سوریه بود. نتیجه روشن است ،بدون تفکر انتقادی و راستی‌آزمایی چندمنبعی، هم الگوریتم هم ترجمه‌ی ماشینی و هم هوش مصنوعی می‌توانند مخاطب را به بیراهه ببرند.

 

ورود ناگزیر به عصر هوش مصنوعی؛ بقا به‌جای رقابت نمایشی

آقای هادیان گفت: ورود به حوزه‌ی هوش مصنوعی اجتناب‌ناپذیر است. همان‌گونه که تلفن همراه و ارتباطات تصویری مرحله‌ای تازه از تمدن را رقم زدند، این فناوری نیز ماهیتاً برگشت‌ناپذیر است و گریز از آن به معنی عقب‌ماندن در گذشته خواهد بود. او اشاره کرد که کشورهای پیشرو مانند آمریکا و چین در زیرساخت‌های هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری گسترده‌ای انجام می‌دهند و برای ایران نیز ورود به این عرصه نه با هدف رقابت صوری، بلکه برای بقا و امنیت ضروری است.

به‌گفته‌ی آقای هادیان، هوش مصنوعی فقط به تولید محتوا محدود نیست؛ در جمع‌آوری، پردازش و تحلیل داده‌های استراتژیک از جمله تصاویر ماهواره‌ای و اطلاعات میدانی نقشی حیاتی دارد. تجربه‌ی «جنگ اخیر» نشان داد که این فناوری چگونه می‌تواند تصمیم‌گیری‌های نظامی و رسانه‌ای را تحت‌تأثیر قرار دهد: هر که داده‌ی بیشتری داشته باشد، تصمیم بهتری می‌گیرد. از این منظر، هوش مصنوعی به سلاحی استراتژیک بدل شده است.

 

جنگ سایبری و روایت‌سازی دیجیتال؛ ابزارهای تثبیت‌شده‌ی قدرت

آقای هادیان تأکید کرد که در جهان امروز، جنگ سایبری و روایت‌سازی دیجیتال در همه‌ی کشورها به‌عنوان ابزارهای رسمی نظامی و سیاسی به رسمیت شناخته شده‌اند. او به انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا اشاره کرد و نقش لشکرهای سایبری، دیپ‌فیک و تبلیغات هدفمند را در شکل‌گیری افکار عمومی یادآور شد؛ نمونه‌ای که نشان می‌دهد فضای مجازی به صحنه‌ی اصلی جنگ شناختی تبدیل شده است. در چنین بستری، اگر جامعه‌ای در برابر دست‌کاری‌های اطلاعاتی و عملیات روانی آماده نباشد، شکاف‌های اعتماد به‌سرعت به کانال‌های نفوذ روایت‌های بیرونی بدل می‌شوند.

 

سواد عمومی و تخصصی؛ دو رکن اساسی در مقابله با دست‌کاری اطلاعات

در بخش پایانی نشست، آقای هادیان چارچوب پیشنهادی خود را برای توان‌افزایی جامعه تشریح کرد:

سواد عمومی: آگاهی‌بخشی به مردم درباره‌ی تحریف اطلاعات و توانایی تشخیص روایت‌های مصنوعی؛ تقویت مهارت‌های ساده اما حیاتی مانند راستی‌آزمایی چندمنبعی، توجه به سوگیری‌های شخصی، درک محدودیت‌های فناوری و پرهیز از بازنشر نسنجیده.

سواد تخصصی: تربیت نیروهایی که بتوانند عملیات روانی، لشکرهای سایبری و روایت‌سازی دشمن را شناسایی و خنثی کنند؛ افرادی که زبان تکنیک‌های نوین دست‌کاری را می‌فهمند، از سازوکار الگوریتم‌ها سر در می‌آورند و می‌توانند میان «نویز» و «سیگنال» تفکیک قائل شوند.

به باور او، بدون این دو سطح مکمل، جامعه در برابر دست‌کاری آسیب‌پذیر می‌ماند. اگر بخشی از مردم به رسانه‌های معتبر بی‌اعتماد شوند و منبع جایگزین قابل اتکا پیدا نکنند، همین خلأ به فرصتی برای نفوذ روایات رقیب بدل خواهد شد. از این رو، سواد رسانه‌ای دیگر صرفاً یک ابزار آموزشی نیست؛ یک ضرورت دفاعی در عصر دیجیتال است.

آقای هادیان در امتداد همین بحث، سه ضلع هم‌افزا را برشمرد:

آموزش و پرورش: برای تربیت نسلی با تفکر انتقادی و آگاهی دیجیتال.

رسانه‌ها: برای روشنگری و اطلاع‌رسانی مسئولانه و به‌روز، حتی وقتی خود گرفتار فشارهای ساختاری هستند.

افراد: برای پیگیری منابع معتبر، رعایت اخلاق در فضای مجازی و پرهیز از انتشار تصاویر ناگوار و آسیب‌زننده.

او یادآور شد که وقایعی مانند همه‌گیری کرونا یا شایعات در زمان بحران‌ها نشان داده‌اند که نپذیرفتن اطلاعات درست یا پذیرش شایعاتی نظیر ترک ناگهانی شهر، می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیر داشته باشد. به همین دلیل، بازتعریف سواد رسانه‌ای دیگر تنها به تشخیص خبر درست ختم نمی‌شود و حوزه‌هایی همچون اخلاق دیجیتال، مدیریت اطلاعات و مسئولیت اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد.

نویسندگان