
تکنولوژی: نیروی تحول سیاست و جامعه
دکتر اسلامی در ابتدای سخنرانی خود گفت: حدود دوازده سال پیش فکر میکردم که مهمترین موضوعی که سیاست و همهچیز را تحت شعاع قرار خواهد داد، تکنولوژی است و اینچنین نیز شد. تفاوت ما با سایر موجودات در تکنولوژی است. فناوری ابزارهایی است که در اختیار ما قرار میگیرد تا بتوانیم بر محیط غلبه کنیم، سیل، زلزله، استبداد و بیماریها را کنترل کنیم.» وی افزود: سوال این بود که تکنولوژی فقط ذهنیت مهندسی است؟ آیا در حوزه اجتماع و سیاست هم تکنولوژی داریم؟؛ آیا در دیپلماسی، جنگ، سیاستگذاری یا انتخابات، تکنولوژیهای قدرت یا سیاسی داریم؟ اینها ذهن من را مشغول کرده بود.
تحول تاریخی تکنولوژی و تأثیر آن بر سیاست
دکتر اسلامی درباره تحول تاریخی تکنولوژی گفت: من از منظر علوم سیاسی متوجه شدم که ما سه نوع تکنولوژی داریم: تکنولوژیهای قدیمی که به آنها دمدستی و طبیعی میگوییم. مثلاً سیوسهپل یا ارگ بم. تکنولوژیهای سالیان دور برای ایران تا دویست سال پیش و برای برخی کشورها تا چهارصد یا پانصد سال پیش، از محیط طبیعی گرفته شده بود. برای مثال خانهای میخواستند بسازند، از گل، خشت یا چوب میساختند یا اگر سدی میخواستند بسازند، به همین شکل بود؛ در حوزه سیاسی هم تکنولوژی طبیعی بود. اگر حاکمی دوهزار سال پیش یا هزار سال پیش به مردم ظلم میکرد یا مستبد بود، ما چه میکردیم؟ آگوستین، ملاصدرا یا غزالی میگفتند: در برابر تقدیر ما کاری نمیتوانیم انجام دهیم و باید دعا کنیم تا خدا انشاءالله ما را ببخشد. تمام متون سیاسی از افلاطون، ارسطو، آگوستین، خواجه نظامالملک، خواجه نصیرالدین طوسی، تقدیرگرایانه بودهاند. خیام در نهایت میگوید باید شاد بود چون تکنولوژی ما آنقدر قوی نیست، بیماری را نمیتوانیم درمان کنیم، آدمها، سیل یا خشکسالی را نمیتوانیم کنترل کنیم.
در دوره جدید، حکومت از شکل طبیعی خارج شده و دستساز شد. مثل ماشینی که میسازید، میگویند ما حکومت را میسازیم. قدرت را از تک تک شهروندان میگیریم و در سازمانی به نام دولت میگذاریم.
وی درباره دوره مکانیکی افزود: به عنوان مثال از سالهای ۲۰۱۱ برای ایران یا برای برخی کشورها که در توسعه جلوتر هستند، تکنولوژیهای جدیدی به دست آمد که ما به آنها تکنولوژیهای مکانیکی میگوییم. مثلاً ساعت، فناوریهای اولیه مثل ساعت شنی، ساعت خورشیدی یا آفتابی بود و بعد ساعت مکانیکی شد. ماشین در دنیای قدیم، حملونقل با حیوانات اهلی بود و بعد کالسکه با چرخ و سپس موتور گذاشتند. در حوزه اجتماع سیاست هم مکانیکی شد. مثلاً پرسیده میشد چرا حکومت باید سلطنتی باشد؟ پاسخ داده میشد که مگر زنبورها و مورچهها را نمیبینید؟ آنها هم یک نفر دارند. اما در دوره جدید، حکومت از شکل طبیعی خارج شده و دستساز شد. مثل ماشینی که میسازید، میگویند ما حکومت را میسازیم. قدرت را از تک تک شهروندان میگیریم و در سازمانی به نام دولت میگذاریم. یکی میگوید تایر دولت را عوض کنم، یکی میگوید موتورش را عوض کنیم. مثلاً یکی میگوید برای اینکه دعوا و جنگ داخلی در انگلستان از بین برود، باید یک حاکم قدرتمند عرفی داشته باشیم. یکی دیگر میگوید حالا که حاکم عرفی گذاشتیم، باید بر اساس قرارداد اجتماعی بر ما حکومت کند. مونتسکیو میگوید این ایده خوبی است، اما قوه مقننه، مجریه و قضائیه را هم باید از هم جدا کنیم. سعدی و حافظ مال دوران فناوریهای خیلی قدیم هستند. وقتی فناوری مکانیکی شد، دیگر ربطی ندارد پدر من کیست. وقتی آموزش همگانی شکل گرفت، زنان هم به مدرسه رفتند. ورود زنان به عرصه سیاسی از سالهای ۲۰۰۰ به بعد اتفاق افتاد. در ایران تا سال ۱۳۴۰ زنان نمیتوانستند رأی بدهند. وزرا یا سیاستمداران ما که امروزه اغلب از پایگاههای طبقاتی و خانوادگی پایین یا از روستاها و شهرهای کوچک هستند.
اسلامی درباره دوره اطلاعاتی گفت: از سال ۱۹۹۰ شاهد شکلگیری فناوریهایی هستیم که دیگر به آنها مکانیکی نمیگوییم. فناوری اطلاعات، تحت عنوان عصر اطلاعات، بعداً به عصر دیجیتال و سایبر تکامل یافت که از سال ۲۰۰۰ به بعد، به آن انقلاب چهارم صنعتی یا پیدایش هوش مصنوعی میگویند. خانوادههای گسترده پدرسالار به خانوادههای مکانیکی و کوچک تبدیل شدند. تعداد بچهها زیاد نیست. به همین منظور در نوشتن کتاب، سؤالم این بود که فناوریهای جدید اطلاعاتی، که اول با رادیو و تلویزیون، بعد کامپیوتر و اینترنت شروع شد، آیا رهایی میآورد یا انقیاد؟»
فلسفه سیاست میسازد. نگاه ما به تکنولوژی تعیین میکند که در مقولۀ اینترنت کجا باید محدود شود یا با چه کسانی باید همکاری کنیم. سؤالی که باید مطرح شود این است که در سیاستگذاری، نخبگان، دانشگاهها، جامعه روشنفکری و مردم ما چه فلسفهای نسبت به تکنولوژی دارند؟
سه دیدگاه به تکنولوژی اطلاعاتی
روحالله اسلامی با استناد به متفکران برجسته، سه دیدگاه را تشریح کرد:
- دیدگاه خوشبینانه: فیلسوفان زیادی معتقدند ما در حوزۀ فناوری با یک انقلاب مواجهیم. مرزها کمرنگ شده، دولتهای ملی قدرت خود را از دست دادهاند و شهروندان قدرتمند شدهاند. یک فرد با موبایل میتواند میلیونها مخاطب داشته باشد، در حالی که روزنامه نیاز به منابع عظیم دارد. دولت الکترونیک، دموکراسی دیجیتال و جهانیشدن شکل گرفته است. مثلاً کتاب «جهان بدون مرز» اومای ژاپنی این را توضیح میدهد. کرونا این روند را تقویت کرد؛ دانشگاهها و ادارات مجازی شدند.
- دیدگاه انتقادی: کسانی مثل هابرماس و عجماوغلو میگویند تکنولوژی منبع قدرت است و نباید در انحصار شرکتها باشد. باید مالیات بگیریم، نظارت کنیم و حوزه عمومی را تقویت کنیم. هابرماس میگوید حوزه عمومی مجازی گاهی تخاصمی است، مثل فضای توییتر فارسی که افراد ناشناس مرتکب خطا میشوندکه باید گفتوگو و آموزش را رواج دهیم.
- دیدگاه بدبینانه: تحت تأثیر مارکس، هایدگر و فوکو، این گروه معتقدند تکنولوژی زندگی را نابود میکند. مارکس میگفت تکنولوژی ابزار سرمایهداران برای استثمار است. هایدگر میگفت تکنولوژی فرهنگ خود را میآورد و اصالت را نابود میکند، مثل تولید انبوه هنر با هوش مصنوعی در مقابل شاهنامه. میشل فوکو نیز از جامعه کنترلی میگفت که ما را به اعداد تبدیل میکند؛ همهجا دوربین است و همهچیز ردیابی میشود.
ضرورت فلسفهای بومی
دکتر اسلامی در پایان اشاره کرد: فلسفه سیاست میسازد. نگاه ما به تکنولوژی تعیین میکند که در مقولۀ اینترنت کجا باید محدود شود یا با چه کسانی باید همکاری کنیم. سؤالی که باید مطرح شود این است که در سیاستگذاری، نخبگان، دانشگاهها، جامعه روشنفکری و مردم ما چه فلسفهای نسبت به تکنولوژی دارند؟ آیا آنها خوشبین هستند، انتقادی نگاه میکنند یا ناشیانه نگاه میکنند؟ این یک پژوهش است که من در کتاب دیگری به آن پرداختهام. مثلاً نشر نی، ثالث، چشمه، مجله اندیشه پویا، سیاستنامه، بخارا، تکنولوژی را چگونه تفسیر میکنند؟ استادهای رشته ارتباطات و جامعهشناسی چطور؟ فلسفۀ آنها چیست. سیاستمداران ما چگونه نگاه میکنند و افکار عمومی مردم بر چه اساسی است؟