رسانه‌های جهانی؛ ابزار آزادی یا زنجیر انحصار؟ | گزارشی از نشست بررسی کتاب دهکده و کدخداهایش
یکشنبه, ۰۵ مرداد ۱۴۰۴
زمان تقریبی مطالعه ۳۷ دقیقه
در تاریخ یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴، هفتمین برنامه از سری برنامه‌های نقد کتاب «حاشیه» با بررسی کتاب «دهکده و کدخداهایش» در پژوهشگاه فضای مجازی پردیس قم برگزار شد. این برنامه با حضور مترجم کتاب، آقای دکتر محسن بدره، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) و آقای دکتر محمد کاظمی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم به عنوان منتقد، به بررسی خوانش‌هایی در اقتصاد سیاسی ارتباطات بین‌الملل، اینترنت و رسانه‌های اجتماعی اختصاص داشت.

نقدی بر نابرابری ارتباطی در دهکده جهانی

در ابتدای برنامه آقای دکتر محسن بدره، مترجم کتاب و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، به بررسی نگاهی انتقادی نسبت به مفهوم «دهکده جهانی» پرداخت؛ مفهومی برگرفته از نظریه مشهور مارشال مک‌لوهان که جهان معاصر را به واسطه فناوری‌های نوین ارتباطی، به دهکده‌ای یکپارچه تشبیه می‌کند.

آقای بدره با اشاره به عنوان انتخابی خود، «دهکده و کدخدایانش»، توضیح داد که اگرچه فناوری ارتباطات باعث نزدیکی میان مردم شده و نبود ارتباط را کاهش داده است، اما این نزدیکی به معنای برابری ارتباطی نیست. به گفته او، در این دهکده جهانی، کدخداها همچنان حضور دارند؛ قدرت‌هایی اقتصادی و رسانه‌ای که ساختار ارتباطات جهانی را به شکلی سلسله‌مراتبی هدایت می‌کنند.

وی تأکید کرد برای درک واقع‌بینانه از این مناسبات باید به اقتصاد سیاسی ارتباطات توجه داشت؛ یعنی تحلیل اینکه قدرت و ثروت رسانه‌ای در دست چه کسانی است و چگونه بر شکل‌گیری روابط جهانی اثر می‌گذارد. بدره مخاطبان را به عبور از خوش‌بینی‌های سطحی نسبت به فناوری فراخواند و بر لزوم نگاه انتقادی به نظم ارتباطی موجود تأکید کرد.

از گوتنبرگ تا اینترنت؛ مسیر تحول رسانه‌ها و شکل‌گیری دهکده جهانی

آقای محسن بدره، در پاسخ به این پرسش که «دهکده جهانی» از چه زمانی شکل گرفته و این تحول تاریخی چگونه رخ داده، تأکید کرد که نمی‌توان تاریخ دقیق و روشنی برای آغاز این وضعیت تعیین کرد، اما می‌توان آن را در سیر تحولات فناوری رسانه‌ای دنبال کرد.

او گفت: از زمانی که بشر ابزارهایی برای انتقال پیام ساخته، از جمله اختراع چرخ یا کاغذ، گام‌هایی برای نزدیکی ارتباطی برداشته شده است. نقطه عطف مهم بعدی، اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ در قرن پانزدهم بود. پس از آن، با ظهور رادیو، سینما، تلویزیون و مطبوعات، جهان ارتباطی بشر پیوسته گسترش یافت و به سمت نوعی یکپارچگی رسانه‌ای پیش رفت.

آقای بدره تحول واقعی را در چهار تا پنج دهه اخیر دانست؛ یعنی زمانی که انقلاب دیجیتال شکل گرفت و با گسترش اینترنت، تمام رسانه‌های پیشین در یک بستر ادغام شدند. به گفته او، آنچه امروز با عنوان «رسانه‌های نوین» یا «فضای سایبرنتیک» شناخته می‌شود، شکلی پیشرفته‌تر از رسانه‌هاست که نه فقط امتداد حواس انسان، بلکه ترکیب و توانمندسازی هم‌زمان همه رسانه‌های سنتی است.

او افزود: برخلاف تحولات پراکنده و تدریجی گذشته، انقلاب دیجیتال یک تحول شتاب‌زده و گسترده است که طی عمر یک یا دو نسل رخ داده و نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری دهکده جهانی داشته است. کتاب حاضر نیز تمرکز ویژه‌ای بر این دوره و پیامدهای ارتباطی آن دارد.

سلطه، انحصار و خلق فرهنگ؛ بازخوانی ساختارهای قدرت در رسانه جهانی

در ادامه برنامه آقای دکتر محمد کاظمی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، ضمن مرور محورهای اصلی کتاب، تأکید کرد که ساختار حاکم بر سیاست‌گذاری رسانه‌ای بر سه‌گانه بازار، دولت و جامعه مدنی استوار است. وی توضیح داد که کتاب، مجموعه‌ای از مقالات گردآوری‌شده توسط مترجم است و نقد اصلی نیز باید متوجه نویسندگان آن مقالات باشد.

به گفته آقای کاظمی، در حوزه بازار، مسائلی مانند خصوصی‌سازی، زنجیره تأمین، و سلطه اقتصادی و رسانه‌ای آمریکا برجسته است؛ کشوری که پس از جنگ جهانی دوم هم تولیدکننده است و هم مصرف‌کننده اصلی، و از آن زمان، رسانه را ابزاری برای مبارزات ژئوپلیتیکی و فرهنگی خود قرار داده است.

وی با اشاره به شکل‌گیری جریان‌های محلی‌سازی (Localization) و تنوع فرهنگی در دوران پسامدرن، گفت که این تنوع در سطح محتوایی ممکن است وجود داشته باشد، اما در زیرساخت‌ها و بازیگران اصلی رسانه‌ای، تغییری جدی رخ نداده و همچنان جریان‌های فکری غربی تعیین‌کننده‌اند.

دکتر کاظمی تأکید کرد که روندهای ادغام افقی و عمودی رسانه‌ای در دهه‌های اخیر باعث شکل‌گیری انحصارهای بزرگ، عمدتاً توسط شرکت‌های آمریکایی شده است. این شرکت‌ها تحت قوانین داخلی آمریکا فعالیت می‌کنند، اما در بازار جهانی عملاً محدودیت‌پذیر نیستند. او افزود: تمرکز این شرکت‌ها بر عقلانیت ابزاری و سودآوری است، به طوری که مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز باید به کالاهای قابل فروش تبدیل شوند.

اگرچه فناوری ارتباطات باعث نزدیکی میان مردم شده و نبود ارتباط را کاهش داده است، اما این نزدیکی به معنای برابری ارتباطی نیست. به گفته او، در این دهکده جهانی، کدخداها همچنان حضور دارند؛ قدرت‌هایی اقتصادی و رسانه‌ای که ساختار ارتباطات جهانی را به شکلی سلسله‌مراتبی هدایت می‌کنند.

رسانه و فرهنگ مصرف؛ کنترل یا دموکراسی؟

وی به تغییر مفهوم اوقات فراغت و سرمایه‌گذاری شرکت‌ها بر این حوزه اشاره کرد و گفت که رسانه، بخشی از سیاست‌های کلان برای کنترل فرهنگ مصرف شده است. از سوی دیگر، با وجود ظهور رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی، مسیر اصلی همچنان به سمت تمرکز و سلطه است، نه دموکراتیزه‌شدن فضا.

آقای کاظمی یکی از آسیب‌های مهم را بازاری‌ شدن خلاقیت بومی دانست و اظهار داشت که استارتاپ‌هایی که قرار بود نماد استقلال باشند، در عمل به وابستگان برندهای بین‌المللی تبدیل شده‌اند. در این زمینه، حتی قوانین کپی‌رایت نیز به ابزاری برای تثبیت انحصار بدل شده و با طول عمر طولانی (۹۰ تا ۱۲۰ سال)، جلوی نوآوری روزمره فرهنگی را می‌گیرد.

وی با اشاره به رسانه‌های جایگزین و خرد گفت: این رسانه‌ها با وجود ایجاد امید برای تقویت جامعه مدنی، فاقد استقلال در تولید محتوا هستند و به دلیل عدم دسترسی به زیرساخت‌های عادلانه، ناخواسته در جریان‌سازی‌های کلان مشارکت می‌کنند.

آزادی بیان و حقوق بشر: ابزاری برای سیاست‌ورزی رسانه‌ای آمریکا

در ادامه نشست نقد کتاب «دهکده و کدخدایانش»، دکتر محمد کاظمی به بررسی تداوم سلطه رسانه‌ای آمریکا پرداخت و تأکید کرد که حتی رسانه‌های جایگزین نیز، به‌دلیل فقدان زیرساخت‌های عادلانه و دسترسی به داده، به‌طور ناخواسته در جریان‌سازی‌های جهانی مشارکت دارند.

آقای کاظمی با اشاره به خوانش‌های رسانه‌ای از رویدادهای داخلی کشورها، خاطرنشان کرد که روایت مسلط، همواره از آنِ رسانه‌های بین‌المللی بزرگ است و حتی رسانه‌های داخلی نیز، به‌ویژه در موضوعاتی مانند حقوق بشر، ناخواسته دنباله‌رو همین چارچوب‌های مفهومی آمریکایی می‌شوند.

او افزود: آمریکا تلاش دارد با سلطه بر مفاهیم و محتواهای رسانه‌ای، گفتمان جهانی را به نفع خود هدایت کند. مفاهیمی چون آزادی بیان و حقوق بشر، با وجود ارزش ذاتی، عملاً به ابزاری برای سیاست‌ورزی رسانه‌ای آمریکا تبدیل شده‌اند. در این فرآیند، دلسوزی‌ها معطوف به داده و رفتار کاربر است، نه خود انسان.

حفظ ارزش‌های فرهنگی در عصر اطلاعات

دکتر کاظمی با طرح تمایز میان دو جریان «دسترسی به اطلاعات» و «مدیریت اطلاعات»، به الگوی چین اشاره کرد که برخلاف غرب، بیش از دسترسی، بر حفظ ارزش‌های فرهنگی و حاکمیت ملی تمرکز دارد. وی خواستار شکل‌گیری «توازن اطلاعاتی» شد و افزود: عدالت داده‌ای در بسیاری از کشورها زیر سؤال رفته و تولیدات رسانه‌ای همچنان در انحصار ارزش‌های غربی است.

وی همچنین به وضعیت رسانه‌های آلترناتیو اشاره کرد و گفت: این رسانه‌ها، گرچه در تقابل با دولت‌های داخلی می‌توانند نقش ایفا کنند، اما در برابر سیاست‌های جهانی عملاً در مدار رسانه‌های غالب قرار دارند. از نظر او، قطبی‌سازی، هیبریدی‌شدن فرهنگ‌ها، نشانه‌هایی از این تأثیرپذیری هستند. کاربران نیز دیگر صرفاً مخاطب نیستند، بلکه به «کارگران رسانه‌ای» بدل شده‌اند؛ چرا که هر لایک و تعامل آنان، داده‌ای برای شناسایی رفتار و سلیقه تولید می‌کند.

پلتفرم‌های دیجیتال و انحصار داده‌ها؛ نیاز به تغییرات ساختاری

آقای کاظمی به این نکته پرداخت که اگر کاربران، خود مولد داده هستند، مالکیت این داده‌ها نباید در اختیار شرکت‌هایی مانند متا یا گوگل باشد. این پلتفرم‌ها عملاً به بسترهای عمومی تبدیل شده‌اند که زندگی دیجیتال انسان‌ها در آن‌ها شکل می‌گیرد.

وی با انتقاد از معماری رسانه‌های دیجیتال گفت: ابزارهایی مثل لایک، ریتوییت و ریپلای، موجب حباب‌سازی فکری و کاهش گفت‌وگوهای گفتمانی شده‌اند. به گفته او، کاربران با کمترین میزان موافقت، صددرصد امتیاز به محتوا می‌دهند و این رفتار، چرخه هم‌فکری بسته‌ای ایجاد می‌کند.

دکتر کاظمی به موضوع غزه و اثرگذاری آن بر افکار عمومی جهانی نیز اشاره کرد و گفت: پس از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، بازتاب رسانه‌ای مثبت کشور، نه صرفاً نتیجه تلاش‌های داخلی، بلکه ناشی از پیش‌زمینه تراژدی غزه و موج مقابله‌ای جهانی بود که به نفع ایران شکل گرفت.

در پایان، آقای کاظمی به ساختار کتاب نیز اشاره کرد و گفت: کتاب بیشتر شامل مقالات گردآوری‌شده و تکرار برخی مفاهیم شناخته‌شده در نقدهای شیلر و رویکردهای مارکسیستی است. به‌زعم او، بهتر بود مترجم یا گردآورنده کتاب، یک مقاله تحلیلی مستقل درباره وضعیت داخلی رسانه در ایران می‌نوشت تا اثر از سطح توصیف فراتر رود و جنبه بومی‌سازی جدی‌تری پیدا کند.

کاربران به‌عنوان داده: تحلیل رفتار در عصر دیجیتال

دکتر محسن بدره با تشکر از نکات منتقد کتاب، گفت: یکی از محورهای مهم کتاب، تأمل بر امیدهایی است که رسانه‌های نوین ایجاد کرده‌اند. در نگاه ابتدایی، تصور می‌شد با دیجیتالی‌شدن ارتباطات، عدالت رسانه‌ای برقرار و صدای مردم بی‌نیاز از بازنمایی از سوی رسانه‌های بزرگ، شنیده خواهد شد. اما در عمل، چیز دیگری رخ داد.

آقای بدره توضیح داد: شرکت‌هایی مانند گوگل، متا، آمازون و غیره، از داده‌های کاربران که رایگان در اختیارشان قرار می‌گیرد برای تبلیغات، تحلیل رفتاری و حتی اهداف امنیتی استفاده می‌کنند. کاربر در این فضا نه تنها تولیدکننده داده، بلکه خودِ داده است. حتی حرکت موس یا زمان توقف روی یک محتوا، تحلیل و استخراج می‌شود.

وی به نمونه‌ای از انتخابات آمریکا و همچنین بهار عربی اشاره کرد که در آن‌ها، خوش‌بینی به رسانه‌های اجتماعی، به‌سرعت با واقعیت کنترل اطلاعات و رصد امنیتی جایگزین شد. در مصر، شبکه معترضان به‌جای قدرت‌گیری، به‌سرعت توسط سیستم امنیتی و با همکاری فیسبوک شناسایی شد.

تضاد بین انزوا و تسلیم؛ راه‌حل‌های معاصر برای رسانه‌ها

دکتر بدره در پاسخ به پرسش درباره راه خروج از این چرخ‌دنده فناوری و سلطه اطلاعاتی، گفت: این مسئله با رویکرد اقتصاد سیاسی رسانه قابل بررسی است؛ رویکردی که می‌پرسد «چه کسی صاحب پلتفرم است؟ چه کسی سود می‌برد؟» و خواهان بازتوزیع قدرت و داده است. این نگاه در تضاد با خوش‌بینی ساده‌انگارانه به رسانه‌های آزاد و دموکراتیک است.

او تأکید کرد که راه‌حل، نه در انزوای کامل از جهان است و نه در تسلیم بی‌چون‌وچرا به ساختارهای رسانه‌ای موجود. به گفته بدره، اگر در فضای جهانی حذف شویم، امکان ایجاد همدلی بین‌المللی در مواقع بحران مثل حمله اسرائیل به ایران از بین می‌رود. اما از سوی دیگر، وابستگی کامل نیز آسیب‌زاست.

الگوی چین مثال مهمی است: با وجود فیلتر گوگل، چین موتور جستجوی بومی خود (Baidu) و شبکه‌های اجتماعی داخلی دارد. این کشور ضمن کنترل، آلترناتیو ساخته است. ما هم باید به جای قطع ارتباط، به دنبال راه سوم باشیم: ساخت پلتفرم‌های بومی، حفظ ارتباط هوشمند با جهان، و پوشش دادن دغدغه‌های امنیتی، اطلاعاتی و فرهنگی.

دکتر بدره اظهار داشت: اگر کتاب، تحلیلی نهایی از سوی خود نویسنده درباره «چه باید کرد؟» ارائه می‌داد، کامل‌تر می‌شد. اما هدف کتاب، معرفی چارچوب نظری انتقادی و تقویت ادبیات اقتصاد سیاسی رسانه است؛ ادبیاتی که در مطالعات فرهنگی، جامعه‌شناسی و رسانه قابل استفاده است و راه را برای بازاندیشی ساختارهای رسانه‌ای و آگاهی جمعی فراهم می‌سازد.

رقابت رسانه‌ای: فراتر از اقتصاد، سیاست‌های فرهنگی و حمایت از ایده‌ها

آقای دکتر محسن بدره در پاسخ به پرسشی درباره امکان شکستن سلطه رسانه‌ای آمریکا، به نقش زیرساخت‌های اقتصادی و تولید ناخالص ملی در قدرت رسانه‌ای اشاره کرد. وی گفت: اقتصاد، در کنار سیاست فرهنگی، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. نمونه روشن آن، رشد پلتفرم‌هایی چون تیک‌تاک است که به حدی در آمریکا نفوذ کرده که دولت این کشور، آن را تهدید امنیت ملی تلقی کرده است.

او تأکید کرد که سلطه رسانه‌ای صرفاً آمریکایی نیست. بسیاری از پلتفرم‌های تأثیرگذار از کشورهای دیگر آمده‌اند؛ واتس‌اپ توسط فردی با ریشه اوکراینی و تلگرام توسط یک شهروند روسی راه‌اندازی شده‌اند. اما نکته مهم، سرنوشت این استارتاپ‌هاست؛ اغلب، پس از قدرت‌گیری یا خریداری می‌شوند، یا زیر فشار ساختارهای سیاسی و امنیتی قرار می‌گیرند. نمونه‌اش خرید یوتیوب توسط گوگل است.

دکتر بدره گفت: رقابت رسانه‌ای فقط اقتصادی نیست؛ سیاست‌های فرهنگی، کاهش مقررات زائد و حمایت از ایده‌های نو اهمیت دارد. اگر در داخل کشور، برخوردها انحصارطلبانه باشد و فضا برای ابداع بسته شود، نخبگان مجبور به خروج یا سکوت می‌شوند.

او با اشاره به مثال روپرت مرداک، مالک ده‌ها رسانه در آمریکا و دیگر کشورها، گفت: با وجود تکثر ظاهری، تنوع محتوایی واقعی وجود ندارد؛ چرا که همه این رسانه‌ها تحت یک چتر ایدئولوژیک عمل می‌کنند.

آقای بدره در ادامه، به چالش مشابه در کشورهای غیرآمریکایی اشاره کرد: گاهی نهادهای امنیتی، نوآوران رسانه‌ای را تهدید یا جذب می‌کنند. پیام روشن این است: «یا با ما، یا هیچ!» و این رویکرد، فرصت رشد را از بسیاری از ایده‌پردازان می‌گیرد.

او راهکار را در ایجاد بستر مناسب برای ابداع رسانه‌ای دانست؛ یعنی کاهش مقررات، حمایت واقعی اقتصادی، پرهیز از انحصار، و اعتماد به نخبگان بومی. به گفته بدره، ایران در حوزه فناوری اطلاعات استعداد فراوانی دارد، اما سؤال اصلی این است: چقدر امکان رقابت واقعی در اختیار این استعدادها قرار می‌گیرد؟

در دنیا شرکت‌هایی مانند تسلا بخشی از سود خود را صرف پیشرفت جامعه می‌کنند، اما در ایران، استارتاپ‌های رسانه‌ای بدون هیچ تعهد فرهنگی، بیشترین سود را می‌برند.

آزادی و حمایت؛ کلید خروج از انحصار رسانه‌ای

آقای دکتر محمد کاظمی، با تأکید بر نابرابری ساختاری میان شرکت‌های بومی و غول‌های جهانی رسانه‌ای، بر لزوم ایجاد زیرساخت‌های حمایتی برای نوآوران داخلی تأکید کرد. او گفت: شرکت‌های بومی در رقابتی نابرابر با شرکت‌هایی قرار می‌گیرند که پشتوانه‌ای همچون حمایت دولت‌ها و اقتصادهای بزرگ دارند، در حالی‌که شکست برای یک شرکت نوپا، می‌تواند پایان راه باشد.

وی افزود: تجربه پلتفرم‌هایی مانند تیک‌تاک نشان می‌دهد که ایده‌های ساده و نوآورانه، در صورت برخورداری از بستر مناسب، می‌توانند به غول‌های رسانه‌ای تبدیل شوند. اما این موفقیت، مستلزم آزادی، حمایت و رفع موانع مقرراتی است.

در ادامه، دکتر کاظمی بر اهمیت بازتعریف «مدیوم»‌ها تأکید کرد و گفت: در گذشته، آیین‌های فرهنگی و راه‌های ارتباطی سنتی ما نقش رسانه‌ای داشتند، اما امروزه رسانه‌های مدرن جای آن‌ها را گرفته‌اند. وی با اشاره به ضعف شناخت ایرانیان از سایر فرهنگ‌ها، افزود: ذهنیت ما عموماً غرب‌زده شده و درک محدودی از تحولات فرهنگی جهان داریم.

آقای کاظمی تأکید کرد: برای داشتن صدایی مستقل در فضای جهانی، نمی‌توان صرفاً بر حمایت مالی تکیه کرد. باید با کاهش انحصار و تقویت تنوع فرهنگی، به رسانه‌های بومی فرصت دیده شدن داد. به گفته او، مالکیت داده‌ها یکی از نقاط ضعف کشورهای غیرغربی است. برخلاف نرم‌افزار، داده‌ها در انحصار شرکت‌های غربی‌اند و با مدل‌هایی مانند API بازتوزیع می‌شوند، بدون اینکه سهمی از آن به جوامع تولیدکننده داده بازگردد.

او از کره‌جنوبی به‌عنوان الگویی موفق یاد کرد که با سهمیه‌بندی فرهنگی، درصد معینی از تولیدات رسانه‌ای‌اش را به محتوای بومی اختصاص داده است. کاظمی پیشنهاد کرد ایران نیز با نظمی مشابه، بین انحصار و بی‌نظمی، راهی برای حمایت از رسانه‌های داخلی پیدا کند.

آقای کاظمی در بخش دیگری از سخنانش، از «عدالت داده‌ای» سخن گفت؛ مفهومی که بر اساس آن، فرهنگ‌ها باید متناسب با مشارکت‌شان در تولید داده، در الگوریتم‌های پلتفرم‌ها دیده شوند. او گفت: ما با توازن منفی مواجه‌ایم؛ داده‌های زیادی وارد کشور می‌شوند، اما سهم ما در توزیع جهانی داده بسیار اندک است.

به اعتقاد وی، راه خروج از این وضعیت، اتحاد رسانه‌ای میان کشورهای همسو، ایجاد لابی‌های منطقه‌ای و بازنگری در نگاه محدود به زبان یا مذهب است. او هشدار داد که انحصار در لابی‌ها، مانع تأثیرگذاری جهانی خواهد شد و بدون ضریب‌دهی عادلانه فرهنگی، نمی‌توان به رقابتی سالم در فضای رسانه‌ای امید داشت.

تولید محتوا و گفتمان غالب جهانی: چالش‌های موجود در فضای مجازی

در بخش پایانی نشست آقای محمد کاظمی، با انتقاد از نگاه ساده‌انگارانه به مسئله «دسترسی»، تأکید کرد که چالش اصلی در فضای مجازی، ناتوانی در تولید محتوای مولد و گفتمان‌ساز است. او گفت: حتی اگر تمامی پلتفرم‌ها در ایران بدون محدودیت در دسترس باشند، باز هم تغییری در وضعیت ما ایجاد نمی‌شود، چراکه صرفاً مصرف‌کننده باقی می‌مانیم.

دکتر کاظمی با استناد به آمارهای جهانی، خاطرنشان کرد تنها یک درصد مردم جهان تولیدکننده‌اند و این نسبت در ایران نیز صادق است. از نظر او، حضور در شبکه‌هایی مانند «بله» یا «واتس‌اپ»، زمانی معنا دارد که تبدیل به جریان‌های مولد گفتمان شود، وگرنه بازتولید محتوا تنها به سود گفتمان غالب جهانی خواهد بود.

او همچنین به انحصار دسترسی به داده‌ها و آرشیوها به‌عنوان مانعی بزرگ در مسیر تولید تفکر اشاره کرد و افزود: تا زمانی که داده‌ها به‌طور عادلانه منتشر نشوند، شکل‌گیری افکار متنوع ممکن نیست.

الگوریتم‌ها و انقطاع گفتمانی؛ تأثیرات منفی بر تعاملات اجتماعی

آقای کاظمی با نقد سند «تسهیم» شورای عالی فضای مجازی، گفت این سند علی‌رغم شعارهای تکراری، اجرای منابع را همچنان در اختیار نهادهای سنتی قرار داده است. او تأکید کرد مولد بودن نباید با تکرار محتوا یا لشکر سایبری اشتباه گرفته شود، بلکه باید به معنای تولید گفتمان نو در نظر گرفته شود.

وی یکی از معضلات فضای مجازی را قطبی شدن محتوا و سلطه احساسات دانست. به گفته او، الگوریتم‌ها به جای تقویت گفت‌وگوی بین‌فرهنگی، بر بازاریابی سیاسی و احساسی متمرکز شده‌اند و همین باعث انقطاع گفتمانی و خشونت در تعاملات اجتماعی شده است.

آقای کاظمی از بی‌توجهی به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها نیز انتقاد کرد و گفت: در دنیا شرکت‌هایی مانند تسلا بخشی از سود خود را صرف پیشرفت جامعه می‌کنند، اما در ایران، استارتاپ‌های رسانه‌ای بدون هیچ تعهد فرهنگی، بیشترین سود را می‌برند.

او همچنین با اشاره به اینکه تولیدات فرهنگی امروز توسط پزشکان یا سرمایه‌داران غیررسانه‌ای انجام می‌شود، این روند را در مسیر بازتولید گفتمان غالب دانست و نه تولید فکری مستقل.

دکتر کاظمی به عقب‌ماندگی ایران در رقابت جهانی گفتمانی نیز اشاره کرد و افزود: ما پاسخ بومی به پلتفرم‌هایی مانند TED یا لینکدین نداریم و حتی زیارت هم به‌جای تعامل فرهنگی، به یک مدل هتلینگ تجاری تبدیل شده است.

در پایان، او با نقد نگاه صرف امنیتی به فیلترینگ، پیشنهاد کرد این ابزار به بستری برای ایجاد تنوع گفتمانی بدل شود. دکتر کاظمی گفت: گفت‌وگو بدون قدرت فایده ندارد. باید قدرت گفت‌وگویی بر پایه هژمونی فکری و فرهنگی شکل دهیم؛ در غیر این صورت، همواره در حاشیه باقی خواهیم ماند.

 

صوت
ویدیو
نویسندگان